سلبریتی ها و تاریخ: طبق تعریف؛ سلبریتی به فردی گفته میشود که به دلیل حضور مؤثر، طولانیمدت و تأثیرگذار در جامعه دارای شهرتی فراگیر و ماندگار است. ویژگی اصلی یک سلبریتی، شناختهشدن عمومی و ماندگاری در حافظه جمعی مردم است؛ بهگونهای که حتی در صورت عدم حضور موقت یا بلندمدت، نام و تصویر او همچنان در ذهن جامعه باقی میماند. سلبریتیها معمولاً از طریق فعالیتهایی در زمینههای هنری، ورزشی، اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی به شهرت میرسند، اما آنچه آنها را از افراد مشهور یا اینفلوئنسرهای موقت متمایز میسازد، پایداری شهرت، عمق تأثیر اجتماعی و ماندگاری نام وهویت آنها در فرهنگ عمومی است. با گسترش رسانههای جمعی در قرن بیستم، بهویژه سینما، رادیو و بعدها تلویزیون، چهرههای مشهور به قدرتی فراتر از سرگرمی و جذابیت فردی دست یافتند. آنها صدایی شدند برای مردمی که صدایی نداشتند. شهرت، ثروت و نفوذ رسانهای، سلبریتیها را در موقعیتی قرار داد که میتوانستند نظامهای سیاسی، تبعیضهای نژادی، جنگها و فساد را به چالش بکشند.
در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ چهرههایی مانند محمد علی کلی با امتناع از حضور در جنگ ویتنام و اعتراض به تبعیض نژادی در آمریکا، به یکی از نمادهای مقاومت در برابر سیستم تبدیل شد. باب دیلن و جوان بائز با ترانههای ضد جنگ خود، صدای اعتراض نسل جوان علیه خشونت و استبداد شدند. همچنین، مارلون براندو در حمایت از حقوق بومیان آمریکا، جایزه اسکار خود را نپذیرفت و نمایندهای از قبایل سرخپوست را برای اعتراض به سیاستهای تبعیضآمیز به مراسم فرستاد.
در دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ چهرههای فرهنگی بیش از پیش وارد عرصه سیاست و کنشگری اجتماعی شدند. از جمله باب مارلی، خوانندهی جامائیکایی، که موسیقی را به ابزار صلح و مبارزه با استعمار تبدیل کرد. همچنین، جین فوندا، علیه جنگ ویتنام فعالیت کرد و چندین بار دستگیر شد. او حتی تحت کنترل ونظارت دولت نیکسون قرار گرفت و بعدها چندین بار برای اعتراض به بحران آب و هوایی و سیاستهای زیستمحیطی دولت آمریکا دستگیر شد. جان لنون و یوکو اونو نیز در همان دوران با آهنگهایی مانند “تصور کن” و “شانس صلح بده” علیه جنگ و سیاستهای دولت آمریکا مبارزه کردند. جورج کلونی در سالهای ۲۰۰۰ علیه نسلکشی در دارفور سودان لابی کرد و در سال ۲۰۱۲ مقابل سفارت سودان دستگیر شد.
سلبریتی ها و محکومیت جنایت نسل کشی صهیونیست ها :
در دنیای امروز، با رشد تکنولوژی های ارتباطی و حضور و بروز رسانه های اجتماعی، نوع موجودیت و فعالیت سلبریتی ها نیز تغییر شکل داده است. سلبریتی ها بدلیل تاثیر گزاری بالا بر مردم و نسل جوان، در بزنگاه های اجتماعی – بین المللی در جوامع، نقش بسزایی بازی می کنند. سلبریتیها به رسانهای انسانی تبدیل شدهاند که تأثیر آنها دیگر فقط در فروش فیلم یا آلبوم نیست، بلکه در شکلدهی افکار عمومی جهانی است. در جهانی که مرز میان سیاست، رسانه و سرگرمی کمرنگ شده، نقش سلبریتیها در مبارزه با ظلم، تبعیض و بحرانهای انسانی – هرچند گاه متناقض و محدود – همچنان حیاتی است.
از اکتبر ۲۰۲۳، تعدادی از سلبریتیهای برجسته علیه اقدامات اسرائیل در غزه موضعگیری کرده و از حقوق فلسطینیان حمایت کردهاند. این حمایتها اغلب شامل پستهای شبکههای اجتماعی، امضای نامههای باز، شرکت در اعتراضات و حتی ریسک از دست دادن قراردادهای کاری بوده است مارک رافالو بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون ، دهههاست که علیه سیاستهای اسرائیل فعالیت میکند. او در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ پستهایی در حمایت از آتشبس در غزه منتشر کرد و از گروههایی مانند “Film Workers for Palestine” حمایت کرد، که بر جنایات جنگی در غزه تمرکز دارند. او همچنین نامه Artists4Ceasefire را امضا کرده و به طور مکرر از “نسل کشی” در غزه سخن گفته است. همچنین سوزان ساراندون علیه اشغال غزه موضع گرفت و حتی به دلیل حمایت از فلسطین، برخی قراردادهای کاریاش را از دست داد. خواکین فینیکس، بیلی ایلیش و فینیاس با حضور در ویدیوهای حمایتی مانند “Together for Palestine” خواستار توقف کشتار در غزه و کرانه باختری شد. جان کیوساک به عنوان یکی از منتقدان اصلی سیاستهای اسرائیل شناخته می شود به گونه ای که به طور مداوم علیه اسرائیل پست میگذارد. هانا اینبیندر در مراسم امی ۲۰۲۵، فریاد “فلسطین آزاد” سر داد و جنایات در غزه را نسل کشی نامید. در عرصه موسیقی نیز دئا لیپا خواننده بریتانیایی-کوزوویی، عملیات اسرائیل در غزه را “نسل کشی اسرائیلی” نامید. راجر واترز عضو سابق پینک فلوید، سالهاست علیه اسرائیل فعالیت میکند و غزه را به آپارتاید تشبیه کرده است. دیگرهنرمندان و سلبریتی های حوزه موسیقی مانند زین مالیک، کهلانی، مک لمور، ویک منسا، و دویکند نیز از مظلومیت غزه حمایت کردهاند. همچنین در عرصه مد و ورزش بلا حدید و جیجی حدید به طور مداوم از غزه حمایت کرده و در پستهایشان جنایات اسرائیل را محکوم کردهاند. کریستیانو رونالدو، محمد صلاح ، جان لوئیجی بوفون، کریم بنزما ، اریک کانتونا و مسوت اوزیل و بسیاری دیگر فوتبالیستهایی بودند که علناً از فلسطین حمایت کردهاند. در کنار فعالیت این افراد ، می توان به کمپینی که ۴۸ ستاره فوتبال و سلبریتی ورزشی حرفهای در دنیا برای حذف اسرائیل از رقابتهای جهانی به راه انداخته اند اشاره کرد.
سلبریتی های دهه شصتی در ایران:
دهه شصت در ایران سلبریتی ها با مردم و در خانه هایشان و در کنار خانواده هایشان زندگی می کردند. مرحوم محمدعلی کشاورز با پدرسالارش ، مرحوم عزت الله انتظامی ، داوود رشیدی و نعمت الله گرجی و پرویز پورحسینی با هزاردستانشان، مهدی هاشمی و گلاب آدینه و سلطان و شبانش، جمشید هاشم پور و فیلم تاراجش؛ مرحوم خسرو شکیبایی وهامون و خانه سبزش، حمید جبلی و ایرج طهماسب و کلاه قرمزی شان و ده ها نمونه دیگر باعث آرامش شب های خانوادگی و دورهمگی های خانه مادربزرگ ها بودند. با شروع دهه 1380 و با تشدید جنگ نرم و شناختی دشمن در ایران و از طرفی سستی و بی تفاوتی مدیران فرهنگی مربوطه درساختارهای تصمیم گیری و اجرایی و با توجه به تفاوت های فرهنگی-اجتماعی-مذهبی، تعریف و مدل سلبریتی تغییر و کاربردی دیگر پیدا کرد. مردم نه صرفا به چشم یک ستاره بلکه بعنوان یک الگوی اجتماعی به آن مینگریستند. همین تغییر و تاثیر باعث شد تا در فتنه 88 و فتنه های بعدی درآبان 1400 و پروژه مهسا امینی، بسیاری از به اصطلاح سلبریتی های در آب نمک خوابیده وارد کارزار نمک خوردن و نمکدان شکستن ! بشوند و با آشکار کردن تفکراتشان نشان دهند که اگر پای منافعشان به میان بیاید حاضرند مردم و منافع ملی را قربانی خود و فرزندانشان کنند. سلبریتیهای وطنفروش اولین کسانی بودند که به گاه دفاع و ایستادن و در جنگ به دامان دشمن پناهنده میشوند. رفتار امثال حمید فرخ نژادها، علی کریمی ها، گلشیفته فرهانی ها، احسان کرمی ها، زهرا امیر ابراهیمی ها, برزو ارجمندها، مهناز افشارها و اشکان خطیبی ها که درجه یک های سینما و هنر ایران نبودند اما بالاخره نان ایران را خوردند و از اعتبار ایران برای مطرح شدنشان استفاده کردند و در بزنگاه سختی و دفاع و ایستادگی که باید پشت مردم و کشورشان می ایستادند – ولی به ملیت و کشورشان پشت پا زدند – از حافظه تاریخی اکثریت جامعه پاک نخواهد شد. ذلتی که مانند بسیاری از هم سلف هایشان و به امید “این ماه دیگه جموری اسلامی میره!!…” اعتبار و آبرو و آینده شان را به دشمنان ایران فروختند.
داستان این روزهای سلبریتی های ایرانی:
متاسفانه بررسی رفتار برخی از سلبریتی های که تمام رشد و اعتبار و شهرتشان از کشور، مردم و برند ملی هنری ایران است ، در اتفاقات بین المللی این روزها و تحریم و محکوم کردن جنایات اسرائیلی ها که یک وظیفه انسانی است ، نشان از سکوت معنادار و برنامه ای است که باعث شده هیچ صدایی از آنها در نیاید!. همین افراد بدلیل ضعف مدیریت رسانه رسمی و با قدرت رسانه های زرد اجاره ای که در اختیار دارند هر زمان که جامعه نیاز به آرامش دارد فضا را مسموم می کنند. مطالعه و مشاهده نقاط مهم تاریخی کشور نشان می دهد هروقت کشور درگیر بحران و آتش افروزی خناسان داخلی و دشمنان خارجی بوده، خبری در رسانه ها از اتفاقات دنیای سلبریتی ها در جامعه درز میکند تا روان و ذهن جامعه را مشوش کند. نمونه آخری اش داستان پژمان جمشیدی است. از حقیقت و راست و دروغ ماجرا که هنوز مشخص نشده و در دست بررسی نهادهای مربوطه است اگر بگذریم، مثلث سلبریتی-رسانه-جامعه بارها در بحران ها موجب از دست رفتن یکدلی و اتحاد مردم شده است. سلبریتی های داخل کشور چه موافق نظام و چه منتقد (و نه معاندین فراریِ بازیگرِ پروژه های صهیونیسم) باید بدانند با تمام اختلاف نظرها همه در یک چیز اشتراک داریم و آن ایران عزیز، موجودیت و اقتدارو عزت آن است. مرور چند ماه گذشته به خوبی نشان داد در بزنگاه های حساس و در میدان دفاع از آب و خاک و ملیت و ریشه و تاریخمان چه کسانی جانانه می ایستند و چگونه حملات متجاوزانه دشمن (که برایش موافق و مخالف نظام و کودک و پیر فرقی نداشت) را با ایثارگری هایشان دفع کردند.
سلبریتی های عزیز! اگر کمکی نیستید، لطفا باری هم بر دوش کشور و مردم در شرایط سخت و تاریخی فعلی نباشید.
میطلبد مسئولین امر در تشویق طیف وسیعی از هنرمندان و سلبریتی ها که در دفاع از کشور و پرچم ایران در این روزگار و جنگ 12 روزه ایستادند اقدام ملی و جشنی بزرگ برپا کنند تا تفاوت عمل و رفتار درست و غلط خودش را نشان دهد.

