“اقتصاد مقاومتی” مفهومی بنیادین در ادبیات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است که هدف آن ایجاد نظام اقتصادی پایدار، درونزا، پویا و عدالتمحور است؛ نظامی که بتواند در برابر شوکهای داخلی و خارجی تابآوری داشته باشد و همزمان مسیر رشد پایدار و توسعه انسانی را طی کند.
بر اساس بیانات و سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، اقتصاد مقاومتی بر پنج محور اصلی استوار است: مولد بودن، دانشبنیان بودن، درونزایی، برونگرایی و مردمیسازی اقتصاد. ۱. مولد بودن؛ تولید بهعنوان ستون فقرات اقتصاد ملی مولد بودن، به معنای تقویت تولید ملی و افزایش بهرهوری عوامل تولید است.
در واقع، اقتصادی مقاوم است که بخش مولد آن، یعنی تولید صنعتی، کشاورزی و خدمات فنی، محور اصلی رشد باشد. تولید ملی نهتنها موتور رشد اقتصادی است، بلکه مهمترین ابزار کاهش همزمان بیکاری و تورم محسوب میشود. در سیاستگذاری، مولد بودن به معنای جهتدهی منابع مالی و اعتباری کشور به سمت تولید واقعی است، نه فعالیتهای غیرمولد نظیر سوداگری زمین، ارز یا طلا. برای مثال، تخصیص اعتبارات بانکی بر اساس «ارزشافزوده تولیدی» و نه صرفاً وثیقه ملکی، یا اعطای مشوقهای مالیاتی به واحدهایی که صادرات و اشتغال ایجاد میکنند، از مصادیق سیاستهای مولد است. ۲. دانشبنیان بودن؛ پیوند علم و اقتصاد اقتصاد مقاومتی بدون دانش و فناوری نمیتواند به پایداری برسد.
دانشبنیان بودن به معنای استفاده از ظرفیت علمی و فناورانه کشور برای ارتقای کیفیت و بهرهوری در تولید است. در جهان امروز، رشد اقتصادی پایدار در گرو نوآوری و خلق ارزش بر پایه دانش است. در سیاستگذاری، این مفهوم به معنای حمایت هدفمند از شرکتهای دانشبنیان، توسعه اکوسیستم نوآوری و اصلاح نظام آموزشی در جهت مهارتآفرینی است. برای مثال، اتصال دانشگاهها به صنایع از طریق قراردادهای تحقیقاتی یا تخصیص بخشی از بودجه پژوهشی کشور به فناوریهای راهبردی، مصداقی از این رویکرد است. کشورهایی که مسیر توسعه دانشبنیان را پیمودهاند (مانند کره جنوبی یا هند در حوزه فناوری اطلاعات)، توانستهاند وابستگی خود به خامفروشی را کاهش دهند و ارزشافزوده بالاتری خلق کنند. ایران نیز با اتکا به توان علمی داخلی میتواند مسیر مشابهی را طی کند. ۳. درونزایی؛ تقویت ظرفیتهای داخلی اقتصاد درونزایی، به معنای اتکا به ظرفیتهای داخلی و استفاده حداکثری از منابع ملی برای تأمین نیازهای اقتصادی است.
این مفهوم به معنای انزوا یا خودکفایی مطلق نیست، بلکه بر محور خوداتکایی هوشمند استوار است؛ یعنی استفاده از منابع داخلی به نحوی که وابستگی خارجی به حداقل برسد. در عرصه سیاستگذاری، درونزایی یعنی اولویت دادن به تولیدات داخلی در پروژههای عمرانی و صنعتی، حمایت از زنجیره تأمین داخلی و توسعه صنایع مادر. نمونهی موفق این رویکرد، بومیسازی قطعات در صنایع نفت، گاز و خودروسازی در سالهای اخیر است که سبب کاهش خروج ارز و افزایش اشتغال داخلی شده است. ۴. برونگرایی؛ حضور فعال در اقتصاد جهانی برونگرایی، در ظاهر نقطه مقابل درونزایی به نظر میرسد، اما در واقع مکمل آن است. اقتصادی که درونزا نباشد، نمیتواند در عرصه بینالملل پایدار عمل کند. برونگرایی در چارچوب اقتصاد مقاومتی یعنی تعامل سازنده، هوشمندانه و متوازن با اقتصاد جهانی بهویژه با کشورهای منطقه و اقتصادهای نوظهور. از منظر سیاستگذاری، این محور بر دیپلماسی اقتصادی فعال و عضویت مؤثر در پیمانهای منطقهای مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای تأکید دارد.
ایران باید از این بسترها برای توسعه صادرات غیرنفتی، جذب سرمایهگذاری خارجی و انتقال فناوری استفاده کند. هدف از برونگرایی، افزایش توان رقابت جهانی و گسترش بازار برای تولید داخلی است، نه وابستگی اقتصادی به کشورهای خاص. ۵. مردمیسازی اقتصاد؛ مشارکت فراگیر در تولید و ثروتآفرینی مردمیسازی، روح حاکم بر همهی محورهاست. اقتصادی مقاوم است که مردم در آن نقشآفرین واقعی در تولید و تصمیمگیری اقتصادی باشند.
تمرکز بیش از حد دولت در فعالیتهای اقتصادی، همواره مانعی برای پویایی و عدالت بوده است. در حوزه سیاستگذاری، مردمیسازی به معنای تقویت بخش تعاونی و خصوصی مولد، شفافسازی فضای کسبوکار و تسهیل ورود مردم به عرصه سرمایهگذاری است. در حقیقت، اگر اقتصاد مقاومتی از یک سیاست کلی به یک راهبرد اجرایی در سطح دولت و حاکمیت تبدیل شود، میتواند موتور اصلی تحول اقتصادی کشور باشد و زمینه را برای شکلگیری اقتصادی پایدار، توانمند و مردمی فراهم آورد؛ اقتصادی که نهتنها در برابر فشارهای بیرونی مقاوم است، بلکه رفاه و آیندهای مطمئنتر برای عموم ایرانیان به همراه خواهد داشت.

