منطقه شبه قاره هند از دیرباز یکی از مهمترین اولویت های تجاری ایران بوده و در طول اعصار تاریخی به عنوان یکی از کلیدی ترین مناطق تحت نفوذ حاکمان ایرانی چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ اقتصادی و سیاسی محسوب میشده است.
در دوران معاصر از یک طرف ورود قدرت های غربی به عرصه تحولات سیاسی ایران و از طرفی دیگر تجزیه شبه قاره هند با دخالت امپراطوری بریتانیا موجب تضعیف روابط فی ما بین ایران و این منطقه راهبردی شد و موجب شد ایران نتواند از ظرفیت های شبه قاره، برای ارتقای روابط خود استفاده کند. بعد از انقلاب اسلامی، منطقه پیرامونی شبه قاره هند از نظر ژئوپلیتیکی، اهمیت زیادی برای جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نظام بین الملل داشته است اما آنچه که موجب شده است تا جمهوری اسلامی نتواند به خوبی از ظرفیت های این منطقه بهره مند شود، فقدان نقشه راه مناسب در حوزه سیاست خارجی است. در این بخش، راهبرد جمهوری اسلامی در منطقه شبه قاره، بر اساس دغدغه های مهم ایران چه در عرصه ژئوپلیتیکی و چه در عرصه اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد.
راهبرد ایران در ارتباط با شبه قاره
در نظم چند قطبی کنونی که به عنوان دوران گذار تحولات ژئوپلیتیکی شناخته میشود، پیوستگی منافع ملی و ارتباط آن با سیاست خارجی کشورها امری بدیهی است. این پیوستگی میتواند بیش از هر چیز، در جنبه های اقتصادی خود را نشان دهد که موقیعت راهبردی ایران و ارتباط آن با موقیعت راهبردی اقیانوس هند از طریق خلیج فارس یکی از مهمترین آنهاست.
منطقه شبه قاره هند یک منطقه منسجم اقتصادی است. باید به این نکته توجه کرد که در عرصه گسترده منطقه شبه قاره، رقبای قدرتمند منطقه ای و فرامنطقه ای زیادی وجود دارند و به همین دلیل است که جمهوری اسلامی نیازمند شناخت کامل از فرصت های موجود در این منطقه است. در منطقه شبه قاره، کشورهایی مانند هندوستان و پاکستان رشد اقتصادی چشمگیری را تجربه کرده اند. پاکستان تا سال 2021 رشد اقتصادی 6 درصدی را تجربه کرده و همچنین به عنوان یکی از حلقه های مهم اتصال چین به غرب آسیا توانسته است از پتانسیل خود برای تبدیل شدن به یک قدرت تاثیرگذار در غرب آسیا استفاده کند.
از طرفی دیگر، جمهوری اسلامی در مسیر رو به توسعه خود در ارتباط با شبه قاره، باید این نکته را مورد توجه قرار دهد که حوزه شبه قاره صرفا با محوریت کشور هند نیست، چراکه این نگاه با حضور چین به عنوان یکی از مهمترین شرکای راهبردی جمهوری اسلامی ایران، موجب ایجاد فضای دو قطبی، رقابت، و لطمه به منافع ملی ایران خواهد شد. راهبرد ایران باید ارتباط نزدیک با تمامی کشورهای شبه قاره باشد و بتواند خلاهای موجود در هر کدام از کشورها به خصوص از نظر اقتصادی را شناسایی کرده و بتواند ظرفیت های کشور را در جهت ارتقا دیپلماسی توسعه محور به کار بگیرد.
در این ارتباط میتوان سرمایه گذاری های ایران در کشور سریلانکا را به خصوص در حوزه زیرساختی و سازه های آبی و سد سازی مورد توجه قرار داد و آن را مدلی از موفقیت ایران در شبه قاره هند قلمداد کرد.
ظرفیت های مهم ایران در خلق فرصت های اقتصادی در شبه قاره
در هر حال واقیعت این است که در شرایط کنونی بین المللی، رقابت ها در خصوص تسلط بر منطقه شبه قاره در حال افزایش است. جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن ذخایر عظیم طبیعی از جمله گاز و نیز موقیعت مهم ژئواکونومی خود در تنگه هرمز و دارا بودن بیشترین خط ساحلی در خلیج فارس میتواند نقشی اساسی در در ساختار اقتصاد سیاسی، تجارت دریایی، و ترانزیت انرژِی به سمت کشورهای شبه قاره ایفا کند. جمهوری اسلامی طی سالیان گذشته در مسیر ارتقای دیپلماسی استانی و منطقه ای خود با سرمایه گذاری در منطقه چابهار و همچنین سرمایه گذاری در زمینه حمل و نقل، اتصال ریلی و ترانزیت در صدد اتصال خلیج گواتر پاکستان به بندر چابهار است. گسلهای هویتی در پاکستان و همچنین افزایش بنیادگرایی اسلامی در میان فرق مسلمان پاکستان میتواند یکی از مهمترین عوامل متغیر در پیشبرد این پروژه باشد.
همانگونه که اشاره شد، باید نیازهای هر کدام از کشورهای شبه قاره را درک کرد و در جهت سرمایه گذاری در نقاط ضعف کشورها بود. برای مثال میتوان به دولت هند اشاره کرد که مجددا به دلیل دلمشغولی اصلی خود یعنی امنیت انرژی طی چند سال اخیر تصمیم گرفته است از طریق بندر چابهار وارد آسیای مرکزی شده، و از طریق افغانستان وابستگی ترانزیتی خود به پاکستان را کاهش دهد. بنابراین تلاش هند برای بهبود روابط با طالبان علی رغم اینکه دولت هند این گروه را تروریستی قلمداد میکند میتواند نشان دهنده اهمیت کریدور اقتصادی باشد که هند تلاش میکند آن را به گونه دیگری بازیابی کند و پاکستان نیز در تنش های اخیر با کابل در تلاش است تا بر سر راه رسیدن هند به این هدف مانع ایجاد کند. بنابراین ایران میتواند در این کریدور نقش مهم خود را در اتصال مسیر ترانزیتی هند به چابهار به خوبی ایفا کند و از این کریدور برای پیشبرد اهداف خود در سطحی وسیع تر در آینده به کار بگیرد.
جمع بندی
همکاری اقتصادی در شبه قاره باید در قالب دیپلماسی اقتصادی با تمامس کشورهای این منطقه در جهت تامین منافع ملی و همچنین ایجاد اتحادهای راهبردی شکل بگیرد.
بر این اساس برنامه ریزی برای تشخیص سیاست های آتی و تبدیل چالش های موجود در این منطقه برای سیاست خارجی به فرصت های طلایی لازم و ضروری است. لذا قبل از هر اقدامی در این زمینه باید شرایط منطقه ای و تاثیر آن بر هر کدام از کشورهای منطقه مورد واکاوی عمیق قرار گیرد و ضمن حل و فصل اختلافات سیاسی و ژئوپلیتیکی، زمینه را برای همگن سازی سیاست ها با منافع اقتصادی کشور فراهم سازیم. وزارت امور خارجه باید از تمرکز صرف بر کشور هند خودداری کند و تلاش کند دیگر کشورهای این حوزه را نیز در اولویت های راهبردی خود قرار دهد. این وزارتخانه باید در این راه سه اصل مهم را در نظر بگیرد که عبارت اند از همکاری های راهبردی، تامین منافع اقتصادی، و تمرکز بر دیپلماسی توسعه محور که مدل سریلانکا میتواند به خوبی آن را نشان دهد و با بررسی نتایج آن، در ایجاد نقشه راه صحیح در این منطقه از آن استفاده کنند.

