به گزارش سندیکای اخبار یهودیان در 20 اکتبر 2025 ( 28 مهرماه 1404):
در دو دههی گذشته، روابط چین و رژیم صهیونیستی بر پایهی عملگرایی و منافع اقتصادی استوار بود. رژیم صهیونیستی چین را شریکی مهم اما دور میدانست؛ کشوری که میتوانست سرمایهگذاری، همکاری فناورانه و دسترسی به بازارهای آسیایی را فراهم کند. در مقابل، پکن نیز با وجود روابط گسترده با ایران و کشورهای عربی، سعی داشت بیطرفی رسمی خود را در مناقشات خاورمیانه حفظ کند. روابط تجاری میان دو کشور رشد کرد، شرکتهای چینی پروژههای زیرساختی در رژیم صهیونیستی ساختند، و هر دو طرف از ورود به مسائل سیاسی پرتنش پرهیز داشتند.
اما این تعادل شکننده با حملهی حماس به رژیم صهیونیستی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ پس از آن از بین رفت. از همان آغاز درگیری، چین بهطور آشکار در موضعی ضد رژیم صهیونیستیی قرار گرفت. وزیر خارجهی چین، «وانگ یی»، اعلام کرد که رژیم صهیونیستی «از محدودهی دفاع مشروع فراتر رفته است». این موضع، آغازگر یک کارزار رسانهای گسترده بود که در آن رسانههای دولتی چین رژیم صهیونیستی را بهعنوان «مهاجم» معرفی و روایتهای طرفدار فلسطین را برجسته کردند.
پکن که پیشتر روابط خود با رژیم صهیونیستی را بهدور از تنش نگه میداشت، اکنون به یکی از بازیگران فعال در صف منتقدان تلآویو تبدیل شد. چین در سازمان ملل از تصویب قطعنامههای ضدحماس جلوگیری کرد، رژیم صهیونیستی را به «مجازات جمعی» و «نقض قوانین بینالمللی» متهم ساخت و خود را مدافع حقوق ملتهای ستمدیده معرفی کرد.
جنگ اطلاعات و روایتها
از زمان آغاز جنگ غزه، چین از قدرت رسانهای و شبکههای اجتماعی خود برای شکلدهی به افکار عمومی جهانی استفاده کرده است. در پلتفرمهایی چون تیکتاک، محتوای ضد رژیم صهیونیستیی بهصورت گسترده منتشر شده است. طبق گزارش «کاریس ویت» مدیر گروه SIGNAL، دولت چین از طریق کنترل سانسور و انتشار تصاویر احساسی از غزه، فضای رسانهای را به شکلی جهتدار علیه رژیم صهیونیستی هدایت کرده است.
در داخل چین نیز پلتفرمهایی چون «ویبو» و «دویین» مملو از محتواهای ضدیهودی شد؛ از تئوریهای توطئه دربارهی قدرت مالی یهودیان تا انتقادات تند علیه «نفوذ پنهان رژیم صهیونیستی». این گرایشها یادآور تبلیغات ضدیهودی دوران شوروی هستند که اکنون در قالبی ضد استعماری بازتولید میشوند.
«گالیا لاوی»، معاون مرکز سیاست چین و رژیم صهیونیستی در مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی (INSS)، میگوید: اگرچه این جریان احتمالاً از سوی دولت چین سازماندهی مستقیم نشده، اما بیتفاوتی یا تساهل پکن در برابر چنین محتواهایی بهمنزلهی تأیید ضمنی است. او معتقد است که دولت چین، با وجود توانایی بالای خود در کنترل فضای مجازی، عمداً «چشم خود را بسته است.»
پیمان چین و ایران: پیوند اقتصادی و راهبردی
یکی از محورهای اصلی مقاله به رابطهی فزایندهی چین و ایران میپردازد. در سال ۲۰۲۱، دو کشور یک توافق ۲۵سالهی همکاری جامع امضا کردند که سرمایهگذاریهای چندصد میلیارد دلاری چین در زیرساختها و فناوری ایران را در ازای دسترسی بلندمدت به نفت ایران تضمین میکرد. وانگ یی در زمان امضای این قرارداد گفت: «روابط ما با ایران دائمی و راهبردی است و از تحولات سیاسی روز تأثیر نمیپذیرد.»
در عمل، این توافق به ایران اجازه داد تحریمهای جهانی را دور بزند. چین اکنون بزرگترین خریدار نفت ایران است و در سال ۲۰۲۳ حدود ۹۱ درصد صادرات نفت ایران به مقصد چین انجام شد. بخش زیادی از این تجارت از طریق واسطهها و تغییر برچسب مبدا انجام میشود تا منشأ ایرانی نفت پنهان بماند.
این همکاری اقتصادی به ابعاد نظامی نیز کشیده شده است. در جریان جنگ ایران و رژیم صهیونیستی در ژوئن ۲۰۲۵، چین در ظاهر رژیم صهیونیستی را به «خویشتنداری» دعوت کرد، اما گزارشهای اطلاعاتی غرب نشان میدهد که پس از آن، پکن بهطور پنهان حمایت نظامی از تهران را افزایش داد. چین قطعات موشک، سامانههای هدایت و قطعات الکترونیکی دو منظوره در اختیار ایران قرار داده تا زیرساختهای نظامی آسیبدیدهاش را بازسازی کند.
نقش چین در حمایت غیرمستقیم از گروههای نیابتی ایران
به گفتهی مقامهای رژیم صهیونیستیی و آمریکایی، آثار حمایت چین از ایران در میدان جنگ نیز دیده میشود. ارتش رژیم صهیونیستی در غزه سلاحهای ساخت چین از جمله تفنگ، تیربار و موشکهای ضدتانک را کشف کرده که احتمالاً از طریق شبکههای قاچاق ایرانی منتقل شدهاند.
در یمن نیز، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا شبکهای را شناسایی کردهاند که از سال ۲۰۲۴ در داخل چین فعالیت میکند و قطعات هدایت و پیشران برای موشکهای حوثیها فراهم میسازد. گزارش شبکه i24 News نیز تأیید میکند که حوثیها از سلاحهای ساخت چین استفاده میکنند و قصد دارند صدها موشک با قطعات چینی تولید کنند.
در واکنش، ایالات متحده چندین شرکت چینی را بهدلیل تأمین قطعات الکترونیکی برای حماس، حوثیها و صنایع موشکی ایران تحریم کرده است. وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده این شرکتها «در تهیهی قطعات مورد استفاده در پهپادهای ساخت ایران» نقش مستقیم داشتهاند.
با این حال، تحلیلگران رژیم صهیونیستیی تأکید میکنند که این پشتیبانی الزاماً سیاست رسمی دولت چین نیست. بلکه نوعی «تسامح ضمنی» است؛ پکن چشم خود را بر فعالیت شرکتها و دلالانی میبندد که بهدلیل منافع مالی با شبکههای ایرانی همکاری میکنند.
چرا چین چنین میکند؟
تحلیلگران بر این باورند که رویکرد ضد رژیم صهیونیستیی چین نه از دشمنی ایدئولوژیک، بلکه از محاسبات راهبردی ناشی میشود. چین برای تأمین انرژی خود به خاورمیانه وابسته است؛ بیش از نیمی از نفت وارداتیاش از این منطقه میآید. بنابراین حفظ روابط نزدیک با ایران و کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس برای امنیت انرژی و برنامهی «یک کمربند، یک جاده» حیاتی است.
پروژههای زیرساختی چین در کشورهای عربی نهتنها سود اقتصادی دارد بلکه مسیر ارتباطی مهمی برای حضور در آفریقا ایجاد میکند. از این رو، انتقاد از رژیم صهیونیستی و حمایت از فلسطینیها برای چین ابزاری سیاسی است تا رضایت دولتهای عربی و افکار عمومی ضدغربی را جلب کند.
در سطح ژئوپلیتیکی، چین تلاش میکند خود را بهعنوان جایگزینی برای نفوذ آمریکا در منطقه معرفی کند. پکن در سالهای اخیر نقش میانجیگر را میان ایران و عربستان تقویت کرده و میکوشد در ظاهر بهعنوان «قدرتی بیطرف و صلحطلب» شناخته شود.
با این حال، هدف پنهانتر چین، مقابله با آمریکا است. در حالیکه واشنگتن متحد اصلی رژیم صهیونیستی به شمار میرود، پکن با قرار گرفتن در سوی مقابل، میتواند خود را رهبر بلوک «جنوب جهانی» و مدافع کشورهای درحالتوسعه معرفی کند.
جایگاه چین در میان کشورهای جنوب جهانی
در سطح بینالمللی، چین از گفتمان «ضد استعماری» و «دفاع از ملتهای مظلوم» استفاده میکند تا میان کشورهای آفریقایی، عربی و آمریکای لاتین جایگاه اخلاقی پیدا کند. «وانگ یی» و دیگر مقامات چینی بارها از خود بهعنوان «قدرتی اخلاقی در برابر غرب» یاد کردهاند.
این سیاست در عمل برای چین سودمند بوده است؛ زیرا در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، کشورهای جنوب جهانی اکثریت دارند و چین میتواند با اتکا به آنها مواضع خود را پیش ببرد.
به گفتهی «وسلی هیل»، از اندیشکدهی بینالمللی مالیات و سرمایهگذاری در واشنگتن، چین خود را بهعنوان جایگزینی مسئول و قابل اعتماد در برابر آمریکا معرفی میکند و چون رژیم صهیونیستی در میان بسیاری از کشورهای جنوب جهانی محبوبیت ندارد، حتی انتقادات نمایشی پکن از تلآویو موجب افزایش نفوذ آن میشود.

