وقتی نمایش، جای واقعیات را میگیرد
انتشار تصاویر آقای رئیس جمهور در یک قاب فوتبالی در جمع ملی پوشان فوتبال شاید اگر در آغازین روزهای ریاست ایشان بر دولت رقم میخورد با استقبال گستردهای از طیف حامیان ایشان همراه میشد اما اکنون پس از گذشت یک سال و اندی از آغاز به کار دولت انتشار این تصاویر در آستانه بازی تیم ملی با یک تیم بینام و نشان، آن هم در میانه یک نارضایتی عمومی از عملکرد دولت در تمام سطوح معاونتی و وزارتخانهای آن، با سکوت عمیقی همراه شده است و میتوان گفت جوهر قلمهای همراهان روزهای اول یا خشکیدهاند یا به ضد خود تبدیل شدهاند.
اینکه حضور آقای رئیس جمهور در میانه مشکلات مردم بسیار محدود و کمرنگتر از قابهای پربازدید از ایشان در حال دوچرخه سواری یا با لباس ورزشی در زمین چمن یا سالن ورزشی است یا اینکه هنگام حضور ایشان در رویدادهای دانشجویی صندلیها بیشتر با مدیران کت وشلواری پر میشود را نمیتوان با ادعای همجنس با مردم بودن یکجا جمع کرد. حضور ایشان در جمعهای مردمی نیز محدود به رویدادهایی شده است که از داخل آن یا محتوای خنثی مخابره میشود یا گاهی به طنز میگراید تا خوراک صفحات اینستاگرامی تامین شود.
حضور در جشن آغاز سالتحصیلی دانشآموزان یا دیدار با معلولان امری قابل تقدیر است اما گلایه اصلی از آقای رئیس جمهور اینجاست که ایشان در میانه مشکلات اصلی کشور در کجا ایستادهاند؟ آیا زمانی که کشمکشهای کارشناسی در زمینه ارز بالا گرفته و قیمت ارز مدام در حال بالا رفتن بود، تحرکات ایشان در این زمینه مورد انتظار مردم و خاصه 16 میلیون نفر، مردم رای دهنده به ایشان بوده است؟
زمزمههای مربوط به وضعیت بحرانی دام و طیور و نهادههای دامی که باعث شده انگشتهای اتهام به سمت وزیر کشاورزی دولت ایشان نشانه رود با چه تدبیری از سوی ایشان همراه شده؟ جمع کارشناسانی که قرار بود در هر زمینه تشکیل شوند و گرهها را یک به یک باز کنند، اکنون کجا هستند؟ عملکرد نامطلوب وزرایی چون وزیر راه و شهرسازی، کار و صمت از سوی ایشان مورد مواخذه قرار میگیرد؟
آیا وظیفه رئیسجمهور هنگام قرار گرفتن در شرایط بحرانی کنترل شرایط برای فراهم کردن بستری بدون تشنج برای مدیریت آن است یا تزریق ناامیدیهایی که فضای حملات رسانهای دولتهای متخاصم را نیز فراهم میآورد؟ هر تریبونی که در اختیار ایشان قرار میگیرد به جای آنکه فرصتی برای بیان ضرفیت های کشور و ایجاد حرکت های رو به جلو باشد به صورت پیش فرض تبدیل به محلی برای ایراد انتقادات ایشان از وضعیت کشور شده است، گویا تریبون رئیس دستگاه اجرایی کشور به جای بیان راهکار و رویه رو به جلو بیشتر وجهه نظارت گرفته و به دوران حضور ایشان در نمایندگی مجلس بر می گردد آن هم ایامی که دولت مخالف با ایشان بر سرکار بوده است؛ رویکردی تماما منفی!
در طول یکسال گذشته شاهد آن بودیم که رئیس جمهور مسئولیت امور خود را به عهده نمیگیرد و نقش آسمان و زمین را بیش از نقش دولت در امور اجرایی بازنمایی میکند و چشم امید به باران ها بسته است.
هرچند مباحث مطرح شده از سوی ایشان مشخصا بدون غرض و صرفا از روحیات شخصی ایشان ناشی میشود اما انطباقی با ادبیات یک مدیر ندارد و نتیجه آن سیاهنمایی است که امید مردم به مدیریت دولت منتخب را کور و فضای بن بست را القا می کند؛ این نوع سیاست ورزی اجازه میدهد گروه عبرت نپذیرفته از تجربه برجام و سوداگران غربگرایی فضای مانور بیشتری برای پافشاری بر روی ایده شکست خورده خود پیدا کنند و همچنان در صدد هدر دادن زمان کشور و ملت باشند.
همچنین اینکه محتوای این سخنان در سطحی سوژه رسانههای معاند ملت و کشور ایران را فراهم میکند، از مواردی است که حق این سوال را برای مردم از آقای رئیس جمهور ایجاد میکند که متوجه جایگاهی که در آن قرار گرفتهاید هستید و شناختی از موقعیت کشور در زمان حال و وضعیت پساجنگ دارید و مسیر خود را تغییر میدهید یا گروهی که سعی در انحراف ایده و افکار شما از مسیر مطالبات و اقدامات اساسی دارند همچنان موفق خواهند بود شما را سرگرم بازی های فرعی کنند.

