روایت رسانههای خارجی از چرایی برکناری رئیس موساد و وضعیت بغرنج در داخل رژیم صهیونیستی:
شبکه تلویزیونی ۱۲ رژیم صهیونیستی گزارش داده که رئیس موساد از «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم، خواسته است پس از پایان دوره خدمتش در ماه ژوئن ۲۰۲۶ بازنشسته شود و مأموریتش تمدید نگردد و به گونهای او را از منصب خود برکنار نموده است. بارنیا در ژوئن ۲۰۲۱ به ریاست موساد منصوب شده بود و مشخصا این نوع کنار گذاشته شدن در زمانی که هنوز هیچ نشانهای از وضعیت پایدار قطعی برای رژیم وجود ندارد، صرفا یک تغییر مدیریتی نیست و به نحوی از یک شکست پرده برمیدارد. برخی رسانههای روسی مدعی شدند دلیل برکناری “دیوید بارنیا” رئیس موساد، ناکامی در ایام جنگ ۱۲ روزه علیه ایران بوده است. نشانههای این ناکامی را در جایی باید جست و جو کرد که به عنوان هدف برای رژیم ترسیم شده بود ولی هیچ حاصلی را در بر نداشت. نوع شروع جنگ و به شهادت رساندن نیروهای بلندپایه نظامی در شب اول و تماسهای تهدیدآمیز با مسئولان و در ادامه تلاش برای مورد هدف قرار دادن مقامات بلندپایه سیاسی جمهوری اسلامی ایران نشان از یک استراتژی اصلی پشت این جنگ داشت که مشخصا سست کردن پایههای نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و اساسا رژیم با چنین راهبردی پای به این نبرد گذاشته بود که بعد از ناامیدی در دستیابی به آن به سرعت به دنبال ختم جنگ و رهایی از باتلاقی بو که خود را به آن فکنده بود. این برکناری را میتوان تنبیهی برای طراح این نقشه شکست خورده تلقی کرد.
با این حساب میتوان ادعا کرد رئیس جنایتکار سازمان جاسوسی و ویرانگر موساد که در طول سالهای گذشته هزاران انسان بیگناه را در سراسر کره زمین در راستای منافع جهود کشته زخمی و خانوادههای بیشماری از هم گسست، در آخرین ماموریت خود رژیم اشغالگر را به چاه ویل انداخت؛ او بانی و باعث شکستی بزرگ و فاحش برای رژیم شد که وعده پیروزی کامل داده بود.
حالا جریان دیوید بارنیا است، نتانیاهو از او تقدیر کرد؛ چرا که بارنیا بر اساس خواست، طرح و برنامه نتانیاهو جنگ علیه ایران را راهاندازی کرد اما این جنگ، جنگی نبود که بارنیا و دیگر افسران موساد آن را توصیف کرده و پیروزی را 100درصد میپنداشتند. کلاهی که موساد بر سر ارتش و بخش سیاسی رژیم در مورد موفقیت جنگ علیه ایران گذاشت، انتقادات بسیاری را پشت پرده علیه بانیا راه انداخت، انتقاداتی که حالا به سطح رسانهها رسید و در نهایت هم به برکناری وی ختم شد.
آتش تبلیغات عجیب رژیم یهودی و امریکا در مورد پیروزی در جنگ با ایران آرام آرام میخوابد و واقعیتها خودش را نشان میدهد؛ آنچه که با برکناری رئیس موساد رخ داد با آنچه که نتانیاهو با دادن مدال به بارنیا نشان داد، همخوانی ندارد. شاید بتوان این تصویر را با تصویری از تقدیر صدام از فرماندهان نظامیاش تطبیق داد. تصویری که در پشت پردهاش نوعی آشوب درونی و فحاشی و حتی در مواردی به حذف فیزیکی و تصفیه داخلی در درون ارتش عراق انجامید.
اما مصائب رژیم و نتانیاهو به اینجا ختم نمیشود. نزدیک به یک هفتۀ قبل، رسانههای رژیم صهیونیستی از استعفای «یفعت تومر یروشلمی»، دادستان نظامی این رژیم و جایگزینی یک دادستان جدید به نام «ایتای عوفر» به جای او توسط وزیر جنگ رژیم صهیونیستی خبر دادند.
دادستان نظامی پس از آن انجام شد که فیلمی از شکنجۀ یک اسیر فلسطینی بدست نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی از داخل بازداشتگاه سده تیمان در فضای مجازی منتشر شد. این جریان در زمانی فضای مجازی را به خود مشغول کرد که طی یک ماه گذشته همزمان با آزادی اسیران فلسطینی پس از آتش بس در غزه، حقایق وسیعتری از شکنجۀ اسیران فلسطینی توسط آنان در رسانهها منعکس شده بود.
«یسرائیل کاتص»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی پس از انتصاب دادستان جدید، در بیانیهای اعلام کرد: «حقایق افشا شده مستلزم انتصاب فوری یک دادستان نظامی از خارج از سیستم دادستانی نظامی است – شخصی که در هیچ سوءظنی دخیل نباشد و مهارتهای لازم برای پاکسازی، بازسازی و سازماندهی سیستم را داشته باشد.»
او بر اهمیت «حفاظت از نظامیان ارتش اسرائیل که شجاعانه در شرایط دشوار و پیچیده میجنگند» تأکید کرد و در عین حال نسبت به «اعمالی که وجهه آنها را لکهدار میکند و آنها را در معرض تحقیقات بینالمللی قرار میدهد» هشدار داد. اظهارات کاتص چند نکتۀ پنهان را آشکار میکند که تا حد زیادی هدفگیری جریان همراستا با «نتانیاهو» را در این جریانسازی نشان میدهد.
کاتص همچنین مدعی کشف حقایق جدیدی است که پس از انتشار فیلم شکنجه آشکار شدهاند. او با این بیان در حقیقت مدعی است که کلیت ساختار ارتش اسرائیل از شکنجۀ اسیران فلسطینی بیاطلاع است و این عمل، یک اقدام خودسرانه است که توسط جریانی خودسر صورت گرفته است. او میخواهد بگوید شکنجۀ سراسری و یکپارچۀ فلسطینیها اقدامی خودسرانه بوده که توسط عدهای در داخل سیستم ارتش و نه به عنوان اقدامی سیستماتیک و هدفمند صورت گرفته و سران نظامی و سیاسی از آن اطلاعی نداشتهاند و اکنون که از آن مطلع شده اند علیه آن اقدام می کنند.
این ادعای دروغ آن قدر مضحک است که برای خود صهیونیستها هم قابل باور نیست. کافی است اظهارات وزیران رژیم صهیونیستی طی دو سال گذشته در جریان جنگ را فهرست کنیم تا مشخص شود آنها چگونه به فلسطینیها مینگرند.

