ظریف را وزیر امور برجام مینامیدیم چون غیر از برجام از او چیزی شنیده نمیشد. اگر کسی از مریخ به زمین میآمد و کارهای ظریف در طول حضور در وزارت خارجه را رصد میکرد، حتما تصور میکرد که یک مساله در سیاست خارجی ایران وجود دارد و آن هم برجام است و لذا ظریف را وزیر امور برجام میدانست.
حالا همین وضعیت برای عراقچی هم دیده میشود. البته چند مرحله عقبتر، یعنی میتوان عراقچی را وزیر امور مذاکره با آمریکا به هر قیمت دانست. با تحلیل گفتار ورفتارهای او میتوان گفت که وزارت خارجه یک مساله دارد و آن هم مذاکره با آمریکا است. عراقچی حتی از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه که آمریکا و رژیم صهیونیستی در میانه مذاکره علیه ایران اسلامی به راه انداختند دلالت مذاکره با آمریکا حاصل میکند و میگوید: «از سوی دیگر همین جنگ نشان داد که هیچ راهی جز دیپلماسی وجود ندارد.»
رهبر انقلاب در فروردین امسال خطاب به همه مسئولان تاکید کرده بود که مذاکرات یکی از دهها کار وزارت خارجه است و معنایش این بود که وزیر خارجه یعنی آقای عراقچی دهها کار مهم دیگر دارد که باید به آنها توجه کند و برای آنها تدبیر کند. اما آن چیزی که از عراقچی مشاهده میشود آن هم بعد از جنگ و مکانیسم ماشه و اسنپ بک، مذاکره مذاکره و مذاکره است. این نقص آن هم در زمانه تغییر نظم و تحولات بنیادی در محیط بینالملل بسیار نگران کننده است. نگرانی بابت از دست رفتن فرصتهای بسیار و جذب تهدیدها.
یکشنبه نیز برای چندمینبار عراقچی تنفس مصنوعی به مذاکره با آمریکا داد و اینگونه خبر داد که «اکنون نیز درخواست برای مذاکره مجددا آغاز شده است.» و همین شد موضوع رسانههای غربگرا واصولگرا. در این یکسال و اندی به خوبی دیدهایم که یکی از محورهای وفاق «مذاکره با آمریکا» است.
رسانههای غربگرا که تکلیفشان مشخص است. آنها به قول معروف نزده میرقصند، اما رسانههای اصولگرا را باید کمی دقیقتر بررسی کنیم. جریان اصولگرا بخش مهمی از تجربه ده سال برجام هستند و به نظرم به نقش مهم و موثر آنها کمتر از آنچه که حقش هست، پرداخته شده است.
تیتر یک روزنامههای اصولگرا با طعم وفاق «مذاکره مسلح» بود. عنوانی که نه از صحبت عراقچی که از صحبت معاون او برداشته بودند. این ولع که در تیترهای یک روزنامههای اصولگرا در روز دوشنبه دیده شد، سطح مواجهه آنها با موضوع مذاکره با آمریکا را نشان میدهد. از نظر آنها مذاکره با آمریکا بنبست محض نیست، بلکه اگر مسلح شود (یک حرف بیمعنی که صرفا برای جاده صاف کردن مذاکره مطرح شده و اصولگراها روی آن سور خردهاند) دیگر نگرانی و قبحی ندارد. صفت مسلح همچون یک کلاه شرعی عمل میکند و قبح مذاکره را از بین میبرد و لذا اشکالی ندارد که تیتر یک روزنامههای اصولگرا قرار بگیرد. تیتر یکسان چند روزنامه هم نشان میدهد که یک خط فکری پشت همه آنهاست که شاید بعدها بشود آن را تحلیل کرد.
مذاکره مسلح یعنی چه؟ گفته شده «مذاکره مسلح مذاکرهای است که در آن نهتنها هیچ اعتمادی به طرف مقابل وجود ندارد، بلکه آمادگی کامل برای مقابله با فریبهای احتمالی نیز هست» این جمله احتمالا به طنز بیان شده است. هیچ مذاکرهای بر اساس اعتماد نباید باشد، حتی ظریف هم در موضوع برجام مدعی بود مذاکرات و توافق بر اساس بیاعتمادی است. و اینکه در مذاکرات اخیر آمریکا فریب کاری کرده چیز عجیبی نیست و طبیعت آمریکا و دشمنی اوست. اما فریب خوردن طرف ایرانی محل تامل است.
با قاطعیت میشود گفت که مذاکره مسلح صرفا یک بازی با کلمات است برای نادیده گرفتن و عبور کردن از سیاست صریح رهبر انقلاب مبنی بر «بنبست محض» بودن مذاکره با آمریکا حتی در موضوع هستهای و مانند گذشته مشارکت اصولگراها لازم است.
اصولگراها یک رفتار تکراری دارند که در این قضیه نیز همان را انجام میدهند. در زمان و لحظه تصمیمگیری فریب غربگراها را میخورند و در زمین آنها بازی میکنند. یعنی با توجیهات مختلف غیرمنطقی و غیرعقلانی رفتار و گفتار خود را در خدمت پژواک صدای غربگراها قرار میدهند و به عبارتی جاده صاف کن آنها میشوند. اما پس از آنکه برای همه نتیجه آشکار میشود، ژست منتقد به خود میگیرند و خود را دانای کل معرفی میکنند.
الان هم این رفتار تکراری برای زیر پا گذاشتن حرف صریح رهبر انقلاب در حال انجام است. توجیهشان هم این است که مذاکره مسلح با مذاکره معمولی فرق میکند (جالب است خودشان خندهشان نمیگیرد) و مذاکره مسلح قُبح مذاکره تنها را ندارد. کاملا هم فراموش میکنند که چند وقت پیش، رهبر انقلاب از «بنبست محض» برای توصیف مذاکره با آمریکا حتی در موضوع هستهای استفاده کردهاند. با یک خیال آسوده به تطهیر مذاکره میپردازند و بعدا که نتیجه آن مشخص شد، ژست منتقد میگیرند.
اما مردم و خصوصا جامعه انقلابی تجربه گرانسنگ برجام را دارد و در اعتماد به جریانها دیگر اشتباه نمیکند.

