رویای «دوست و متحد راهبردی آمریکا بودن» را همه شنیدهایم و ژاپن را بهعنوان نمونهای از این اتفاق میشناسیم. اما آیا واقعاً ژاپن یک متحد راهبردی است؟
تارو یاماموتو، نمایندهی مجلس ژاپن، در اظهارات خود گفته است: «ژاپن یک کشور مستقل نیست، این کشور مستعمرهی آمریکا است.» اما چرا؟
ژاپن در نگاه اول کشوری مستقل به نظر میرسد؛ با پرچم، مرزهای مشخص، نهادهای سیاسی و حکومت خود. اما آیا اینها واقعاً نشانهی استقلال واقعی هستند یا فقط ظاهر قضیهاند؟
ابتدا باید روشن کنیم که منظور ما از «مستعمره» همان تعریف قدیمی اشغال و غارت و تصاحب نیست. منظور ما کشوری است که در تصمیمگیریهای سیاسی خود استقلال ندارد. آیا با این تعریف، ژاپن مستعمره است؟ پاسخ مثبت است. استقلال سیاسی ژاپن شاید بیشتر افسانه باشد تا واقعیت.
نمونهی بارز این موضوع، مسئلهی جزایر کوریل جنوبی است. این جزایر که از نظر ژاپن متعلق به خودشان هستند و در نزدیکی مرز روسیه قرار دارند، همواره محل اختلاف ژاپن و روسیه بودهاند. روسیه این جزایر را تحت کنترل دارد، چرا که نگران است این جزایر به پایگاهی برای نظامیان آمریکایی تبدیل شوند. از سوی دیگر، ژاپن توان این را ندارد که به آمریکا بگوید: «هی، در جزایر کوریل جنوبی مانور نظامی ندهید» یا «من نمیخواهم شما در این جزایر پایگاه داشته باشید.»
این نمونه تنها یکی از مصادیق «مستعمره بودن» ژاپن، حتی بهعنوان متحد آمریکا، است. محدودیتهای ژاپن در تصمیمگیریهای نظامی و امنیتی، وابستگی شدید به سیاستهای آمریکا و پذیرش حضور نیروهای آمریکایی در خاک خود، نشان میدهد که استقلال ژاپن در عمل بسیار محدود است.
در واقع، این وضعیت محدودیت و وابستگی تنها مختص ژاپن نیست؛ بسیاری از متحدان آمریکا در نقاط مختلف جهان، از کره جنوبی و آلمان گرفته تا کشورهای کوچکتر، با شرایط مشابهی مواجه هستند. استقلال سیاسی آنها در مسائل راهبردی و امنیتی تا حد زیادی با سیاستها و منافع آمریکا هماهنگ میشود، بهطوری که تصمیمات کلیدی اغلب نه بر اساس منافع ملی خود آن کشور، بلکه با توجه به منافع راهبردی واشینگتن گرفته میشود.
بنابراین، اگرچه متحدان آمریکا ظاهر کشورهای مستقل را دارند، اما در حوزههای کلیدی سیاست خارجی و امنیت ملی، بسیاری از آنها نقش «مستعمرهی راهبردی» را ایفا میکنند و ژاپن تنها نمونهای برجسته از این پدیده است.

