در سالهای اخیر، فضای فرهنگی و هنری ایران شاهد تحولاتی بوده که اگرچه در ظاهر با عنوان «آزادی هنری»، «باز شدن فضا» یا «گسترش بیان دانشجویی» توصیف میشوند، اما از زاویهای دیگر نشانههای نوعی «زیرزمینیشدن در چارچوب رسمی» را در خود دارند. یکی از اخرین مواردی که اتفاق افتاد، اختتامیه بیست و یکمین جشنواره فیلم کوتاه «نهال» بود. این جشنواره که زمانی یک رویداد کاملاً دانشجویی و در چارچوب مشخص قوانین دانشگاهی و فرهنگی بود، حالا رسالت خودش را فراموش کرده و میخواهد با غلبه حاشیه بر متن و زیر پا گذاشتن قوانین کشور خودش را مطرح کند.
جشنوارههای زیرزمینی در همه جوامع یک ویژگی مشترک دارند؛ آثاری را نمایش میدهند که امکان عرضه عمومی ندارند، زیرا در تضاد با قوانین یا هنجارهای رسمی کشور هستند. به همین علت در فضاهای غیر رسمی مخفی برگزار میشوند. اما در اخرین دوره از جشنواره فیلم کوتاه نهال، شاهد این هستیم که این هنجارشکنی در روز روشن ذیل ساختارهای رسمی صورت میگیرد.
براساس اخبار منتشر شده، در بیست و یکمین دوره این جشنواره 16 فیلم بدون حجاب قانونی و خلاف عرف جامعه ساخته شده است. هرچند که این آثار به اکران نرسیده است اما در بخش رقابتی جشنواره راه پیدا کرده و جوایزی را هم به خود اختصاص دادهاند. راهیابی آثاری که قوانین رسمی را رعایت نکردهاند، بهویژه قانون صریح و اعلامشده در حوزه پوشش، نه بهمعنای «نوآوری هنری»، بلکه بهمعنای «نادیدهگرفتن قانون» است. این دقیقاً همان نقطهای است که یک جشنواره رسمی میتواند به سمت ساختاری «نیمهزیرزمینی» لغزش پیدا کند. برخلاف اینکه در بسیاری از رسانهها به حرفهای یکی از داوران جشنواره پرداخته شده است، موضوع اصلی در بیستویکمین دوره جشنواره نهال این بود که هیئت انتخاب، آثاری را پذیرفته که برخی قوانین رسمی کشور را نادیده گرفتهاند. این مسئله، نه یک موضوع سلیقهای هنری، بلکه نقض آشکار قانون است.
در جوامع مختلف، قوانین رسمی، از پوشش تا تبلیغات و تا نظم عمومی، خط قرمز محسوب میشوند. هنر ممکن است این قوانین را نقد کند، به چالش بکشد یا درباره آنها بحث کند، اما نمیتواند در محتوای اجرایی خود آن قوانین را نقض کند و همچنان انتظار داشته باشد که پشت درهای رسمی مورد حمایت قرار گیرد. هنگامی که یک جشنواره رسمی محصولاتی را میپذیرد که قانون را رعایت نکردهاند، این پیام را به جامعه ارسال میکند که هنرمند میتواند قانون را نادیده بگیرد و به ترتیب نظارتهای رسمی تنها در حد نام باقی میمانند. این پیام، نه تنها برای فضای فرهنگی کشور مخرب است، بلکه برای رشد سالم هنر و سینمای مستقل نیز آسیبزا خواهد بود.
یک وجه مهم و بحثبرانگیز دیگر، تناقض آشکاری بود که در مواجهه جشنواره با افراد در مراسم اختتامیه رخ داد. از یکسو آثاری پذیرفته شده بودند که قوانین را رعایت نکردهاند و از سوی دیگر، در مراسم اختتامیه، برخی از هنرمندان به دلیل پوشش خارج از چارچوب رسمی، اجازه حضور روی صحنه را نیافتند. این تناقض نشان میدهد که سیاستگذاری جشنواره انسجام ندارد و بهنوعی رفتار دوگانه دامن میزند. قانون در انتخاب فیلمها لازم نیست. قانون در مراسم اختتامیه لازم است. قانون برای فیلمساز اعمال نمیشود اما برای حضور او روی صحنه اعمال میشود.
این دوگانگی نشاندهنده سردرگمی یا عدم شفافیت مدیریتی است. جشنوارهای که نمیداند قانون را چه زمانی باید رعایت کند و چه زمانی باید نادیده بگیرد، عملاً فضایی بیقاعده و بیثبات میسازد؛ فضایی که بیشتر به جشنوارههای غیررسمی و زیرزمینی شباهت دارد تا یک جشنواره هنری معتبر. یکی از اصلیترین موضوعات، نبود واکنش مشخص و جدی از سوی نهادهای نظارتی است. در کشوری که قوانین فرهنگی کاملاً مشخص و مدوناند، عدم برخورد یا شفافسازی در برابر چنین اتفاقاتی، چنین تصوری را ایجاد میکند همه برابر قانون برابرند و بعضیها برابرتر. این وضعیت نه تنها باعث سردرگمی فرهنگی میشود، بلکه مرجعیت قانون را نیز در نگاه عمومی تضعیف میکند
هیچ هنری بزرگتر از قانون نیست
در جشنوارههای بینالمللی از کن گرفته تا ونیز و برلین و اسکار و…. هر کدام قوانین سختگیرانهای دارند که به هیچ وجه از آن کوتاه نخواهند آمد. هنرمندانی که آن قوانین را نقض کنند، بدون هیچ ملاحظهای با برخورد شدید روبهرو میشوند. در «کن» مهمانانی که لباس رسمی را رعایت نکنند، از ورود منع میشوند. در «ونیز» کوچکترین نقض نظم یا قوانین سالن با اخراج فوری مواجه میشود. یا در اسکار، یک حرکت خارج از چارچوب باعث محرومیت دهساله یک ستاره جهانی شد. انگار فقط نیروهای حراست در ایران نیستند که کارشان را به درستی انجام میدهند.هرچند موضوع جشنواره فیلم کوتاه نهال صرفا در اختتامیه آن خلاصه نمیشود و سوال اصلی اینجاست چرا چنین جشنوارهای در ساحت دانشگاه و در ساختارهای رسمی کشور آثار بدون پوشش رسمی کشور را پذیرفتهاند.
در جشنوارههای بینالمللی نیز با وجود آزادیهای گسترده، یک اصل بنیادی را حفظ کردهاند آن هم اینکه هیچ جشنوارهای فراتر از قانون نیست. حال این سؤال کلیدی مطرح میشود که چطور در ایران، یک جشنواره دانشجویی میتواند آثاری را بپذیرد که قانون رسمی کشور را رعایت نکردهاند، اما همچنان با امکانات بهرهمند است. جشنواره نهال هنوز برای حفظ جایگاه حرفهای خودش باید بداند که «جشنواره رسمی» باید بر پایه «قانون رسمی» برگزار شود. هنر میتواند نقد کند، پرسش بسازد، دیالوگ ایجاد کند، اما نمیتواند ناقض قوانین کشور باشد؛ حتی برای یک جشنواره کوچک دانشجویی.

