بی‌فایده و شکست‌خورده

نقدی بر مسابقه صد محصول شبکه 3

مداد، گچ، مداد نوکی، میز، پاک‌کن، پرگار، پروژکتور، جامدادی، تخته، چسب، خودکار، ماژیک و کوله پشتی. کلماتی که دانستن آن‌ها برنده‌ی یکی از دوئل‌های مسابقه صد را مشخص کرده است. مسابقه‌ای که فصل دوم خود را روز جمعه به پایان رساند و شنبه فصل سوم آن آغاز شد. برنامه‌ای که از همان ابتدا با انتقاداتی زیادی روبه‌رو شد.
مسابقه صد باز هم کپی از برنامه‌های خارجی است. با ادعای تهیه‌کننده برنامه در ۲۸ کشور دنیا مسابقه‌ای با این فضا و ساختار در حال ساخته شدن و پخش است و طرح اولیه از همین مسابقه گرفته شده و با تغییراتی اساسی ایرانیزه شده‌است که البته منظور از ایرانیزه شدن همان قالی یا کاشی روی زمین است. با همین تغییرات اندک طرح مسابقه به شبکه سه داده شده و علی فروغی مسابقه را با مجری طرح محبوبش، ایمان قیاسی، به تولید رسانده‌است.
شبکه سه تنها برنامه‌ای که بارها و بارها امتحان کرده و شکست خورده همین برنامه اطلاعات عمومی است. فروغی این شکست را با سیم آخر رشیدپور آغاز کرد، با پانتولیگ ادامه داد و با مسابقه صد آن را به اوج ابتذال رساند. مسابقه‌ای که هیچ فایده‌ای ندارد. مسابقه‌ای که برخلاف منویات صریح رهبر معظم انقلاب است که در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما‌‌ در ۱۱ آذر سال ۸۳، در ابتدای ریاست عزت‌الله ضرغامی بر سازمان صداوسیما، بیان فرمودند. رهبر معظم انقلاب به برنامه مشابهی به مسئولان وقت سازمان صداوسیما اینگونه انتقاد کردند. «به‌خاطر هیچی، به او جایزه میدهند! یک روز من دیدم در یک برنامه‌ی تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای این‌که به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند این‌کار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید؛ این راه ضرر دارد. عده‌یی که این‌گونه مسابقات را نگاه میکنند، بی منطقی به ذهن‌شان می‌آید و از این بی منطقی سوءاستفاده میکنند. این کار منطقی ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربی است یا یونانی است یا لاتینی است؛ بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصدهزار تومان یا فلان مبلغ مال شما! این کار معنی ندارد. بنابراین، مقوله‌ی سرگرمی و تفریح، لزومش یک مسأله است؛ با برنامه‌ریزی بودن آن یک مسأله است؛ بامحتوا بودنش یک مسأله است؛ پرهیز از جهات منفی هم در آن یک مسأله است.»
حتی رهبر معظم انقلاب بارها درخصوص ترویج علم لاینفع و بی‌فایده انتقاد کرده بودند و سنجه‌ی علم نافع و علم لاینفع را ایجاد کرده بودند که «تفکیک بین علم نافع و علم لاینفع است. [یک] ذهنیّاتی است که یادشان هم میرود و در هیچ مسئله‌ی زندگی به اینها کمک نمیکند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمیکند؛ اینها را شناسایی کنید، حذف کنید.» حالا پس از قریب به بیست سال علی فروغی، از بازماندگان گروه قبلی حاکم بر رسانه ملی در دوره‌ی تحولی، این خطا را بارها تکرار می‌کند و جالب آن است که مخاطب هم ندارد. این اتفاق از سوی کسی رقم می‌خورد که نسبت فامیلی نیز به واسطه شوهر عمه خود، غلامعلی حدادعادل، با رهبر معظم انقلاب دارد.
فارغ از پایه و اساس مسابقه صد که از اساس غلط است و ابتذال برنامه‌های بی‌فایده در ترویج علم لاینفع است؛ این برنامه در فرم و محتوا هم چیزی برای عرضه ندارد. برنامه‌ای که به نظر می‌رسد کم‌هزینه نیست، مجری مطرحی دارد که البته توانایی ارتباط با مخاطب هم ندارد و با آن‌که مبالغ هنگفتی برای دستمزد او شنیده می‌شود نتوانسته آن مقدار که برای او هزینه شده برای برنامه و سازمان صداوسیما اعتبار کسب کند، مشارکت‌کنندگان زیادی دارد و دکور بزرگی برای آن ساخته شده‌است. برنامه‌ای که سطح محتوای آن هم در حد همان میز و تخته و خودکار و مداد است و چیزی بیشتر از آن هم نیست. برنامه‌ای که میانگین کلیپ‌های آن در تلوبیون به چند هزار هم نمی‌رسد و عملا شکست خورده‌است. مسابقه‌ای که در همان ابتدا برای 6 فصل در نظر گرفته شده و نمی‌شود مقابل این صرف بودجه‌ی بی‌فایده را گرفت. روند تصمیمات مدیر شبکه با آزمون‌وخطاهای مکرر و بی‌هزینه به آنتن شبکه سه ضربه زده و اگر همین امروز پخش فوتبال و ورزش را از آن بگیرند میانگین مخاطبانش از شبکه مستند هم کمتر می‌شود. به نظر می‌رسد علی فروغی به بن‌بست ایده و تصمیم‌گیری رسیده و دمیدن روح جدیدی در این شبکه احساس می‌شود.

سیدمحمدعلی قربانی کارشناس ارشد مدیریت رسانه و منتقد سینما و فرهنگ و دبیر تولیدات تصویری عصرایرانیان است
مقالات مرتبط

امارات و جنگ سودان: از طلا شویی تا دامن ‌زدن به نسل‌ کشی

در سال‌های اخیر، سودان به یکی از خونین ‌ترین صحنه‌ های درگیری…

سایه سنگین چین بر روی نپال و تلاش هند برای حفظ منافع ملی

رقابت راهبردی هند و چین در منطقه جنوب آسیا به ویژه در…

آخرین فرصت غرب یا اولین فرصت ایران؟

نظم کنونی جهان که بر پایه ارزش‌های ادعایی غرب، منافع ایالات متحده،…

دیدگاهتان را بنویسید