حرکت امام، یک حرکت بزرگ تمدن‌ساز بود و معارف دینی را در عرصه عمل امتداد داد

سعید جلیلی، نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی، صبح روز دوشنبه 10 آذر با حضور در جمع طلاب حوزه علمیه امام خامنه ای شهر ارومیه، به  اهمیت حوزه علمیه در تبیین معارف غنی اسلامی و شکل‌گیری حرکت‌های اجتماعی تاکید کرد.

وی گفت:  آنچه امروز ما در آن به سر می‌بریم، آرزوی قرن‌ها علمای شیعه و پدران ما و شما بوده است. روزگاری را آرزو می‌کردند که چنین فرصتی فراهم شود و برای تحقق آن، رنج‌ها و زحمات فراوانی کشیده شده است. اگر امروز ما در چنین شرایطی هستیم، در حقیقت بر سر سفره زحمت‌ها و مجاهدت‌های علمی و عملی آنان نشسته‌ایم.

“چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه” کتاب بسیار خوبی که در آن توضیح داده شده که شیعه در طی این چهارده قرن چه زحمات عظیمی را متحمل شده است تا امروز ما به چنین جایگاهی برسیم. آنچه باور و اعتقاد این مردم بوده، آنچه در قرن‌ها با ایمان خود حمل کرده‌اند، امروز به صورت یک نظام حکومتی جلوه یافته و این مسئله ارزش بسیار بزرگی دارد. این فرصت‌هایی که در اختیار ما قرار گرفته است، به همان نسبت مسئولیت ما را نیز سنگین‌تر می‌کند.

ما بخش عظیمی از این دستاوردها را مدیون تلاش علمای بزرگ شیعه در طول تاریخ هستیم. کار بزرگی که امام خمینی انجام داد، این بود که این مباحث و معارف را تنها در حوزه نظری، کتاب‌ها و درس‌ها محدود نکرد، بلکه آن‌ها را وارد بطن جامعه کرد؛ به سیاست، اقتصاد و شئون مختلف اجتماعی کشاند.

تمدنی که امروز در غرب وجود دارد، چگونه شکل گرفت. برخی از پایه‌گذاران تمدن جدید غرب، مانند دکارت، معاصر با برخی از بزرگان ما همچون ملاصدرا بودند. تفاوت در این بود که آنان از همان زمان، اندیشه‌های خود را به صورت منسجم وارد عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کردند و تمدن‌سازی نمودند. امروز در هر موضوعی که وارد می‌شوند ـ از اقتصاد و سیاست گرفته تا تعلیم و تربیت، هنر و سیاست خارجی ـ برای آن نظریه و برنامه دارند.

او افرود: کار بزرگ امام خمینی این بود که این حرکتی را که باید بسیار زودتر آغاز می‌شد، امتداد داد و وارد عرصه عمل کرد. این حرکت صرفاً یک حرکت سیاسی برای سرنگونی یک رژیم نبود؛ بلکه یک حرکت بزرگ تمدن‌ساز بود. پایگاه اصلی این حرکت نیز حوزه‌های علمیه هستند و پشتوانه آن همین معارف غنی، عظیم و نورانی قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام است. این معارف وقتی امتداد اجتماعی پیدا می‌کند، فرصت‌های بزرگ ایجاد می‌شود.

حدود چهل سال پیش، زمانی که حضرت آقا در جبهه حضور داشتند، در جمعی از دانشگاهیان از ایشان سؤالی مطرح شد و ایشان جمله‌ای بسیار ارزشمند در توصیه به این‌گونه جمع‌ها فرمودند. مضمون فرمایش ایشان این بود که:

«بی‌مایه فطیر است؛ اگر می‌خواهید به اسلام و انقلاب خدمت کنید، حتماً مطالعه کنید، خوب درس بخوانید، ابعاد مسائل را به‌درستی بشناسید، پایه‌های اصیل آن مکتب و آن اسلام را بشناسید و بدانید اسلام چیست.»

من چند سال پیش عرض کردم که به حضرت امام توجه کنید؛ این کتاب‌های عمیق معارفی که حضرت امام نوشته‌اند، در چه سنی نوشته شده است؟ برخی از این کتاب‌ها چنان عمیق‌اند که وقتی انسان آن‌ها را می‌خواند، می‌بیند حتی برای بسیاری از علما نیز دشوار است. امام این آثار را در حدود ۲۷ سالگی تألیف کرده‌اند. پنج یا شش کتاب عمیق معارفی از ایشان باقی مانده که آخرین آن‌ها را من بررسی کردم؛ امام آن را در حدود ۴۰ سالگی نوشته‌اند. یعنی امام در چهار دهه اول زندگی خود این‌گونه تلاش کرده، طلبگی کرده، مطالعه کرده، کتاب نوشته و در مباحث عمیق فکری به فهم و درک عمیق رسیده است. سپس همین معارف را وارد عرصه انقلاب اسلامی، سیاست و اجتماع کرده است.

سعید جلیلی گفت: نکته‌ای را به مناسبت سالگردی که در پیش داریم عرض می‌کنم: حضرت امام پس از همه آن کتاب‌ها، تعلیم و تعلم‌ها، مجاهدت‌ها، مبارزه‌ها، و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در سال آخر حیات شریفشان پیام‌هایی بسیار مهم صادر کردند.

یکی از پیام‌های بسیار مهم امام، پیامی است که در آذرماه سال ۶۷، به مناسبت سالگرد بسیج صادر کردند؛ یعنی چند ماه پس از پذیرش قطعنامه. در این پیام، با اینکه امام معمولاً کمتر تشکر می‌کردند، اما بسیج را مورد تجلیل قرار دادند. سپس جمله‌ای بسیار مهم فرمودند که امروز یکی از ضروری‌ترین تشکل‌ها، «بسیج دانشجو و طلبه» است.

امام بعد از آن، مأموریت‌ها را نیز تعریف می‌کنند. این مأموریت را کسی تعیین می‌کند که مجتهد است، فقیه است، مرجع است، ولی فقیه است، رهبر است و نایب امام زمان است.

امام در این پیام تصریح می‌کنند که طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌ها باید با تمام توان خود در مراکز خود از انقلاب اسلامی دفاع کنند و این دفاع باید پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقی، نه غربی» باشد. به هیچ وجه نباید اجازه دهند که در این مراکز نفوذ صورت بگیرد. امام می‌فرمایند مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی، یعنی حوزه و دانشگاه است.

همچنین وی افزود: امروز وقتی از شبهات و مسائل اعتقادی سخن می‌گوییم، چه کسی باید آن‌ها را حل کند؟ حوزه علمیه و دانشگاه. چارچوب‌های اصیل اسلام ناب باید توسط این دو مرکز در اختیار دیگران قرار بگیرد. امام می‌فرمایند بسیجیان جهان اسلام باید در فکر ایجاد

حکومت بزرگ اسلامی باشند. این کار شدنی است، اما به شرط آنکه هسته‌های مقاومت در سراسر جهان شکل بگیرد.

دو سه ماه بعد از این پیام، در اسفند سال ۶۷، یعنی اندکی پیش از رحلتشان، امام پیام «منشور روحانیت» را صادر کردند و به این جمع‌بندی می‌رسند که اگر کسی بخواهد حرکت کند، باید این مسیرها و این الزامات را دنبال کند.

ما امروز با یک مسئولیت بسیار سنگین مواجه هستیم. از یک طرف، افق دید این مباحث آن‌قدر بلند، مهم و راهبردی است و مأموریت و مسئولیت آن‌قدر سنگین است که جای هیچ ساده‌انگاری باقی نمی‌گذارد. این یک سوی ماجراست؛ اما سوی دیگر ماجرا نیز هست: ما این معارف و این مباحث را می‌خواهیم کجا عرضه کنیم؟ ما می‌خواهیم این‌ها را به دنیا عرضه کنیم؛ از شهر و مدرسه و معلم و استان و کشور خودمان گرفته تا منطقه و جهان. بنابراین باید بدانیم که در دنیا چه خبر است و چه شرایطی حاکم است.

شما امروز می‌روید و این مباحث را برای جوانی مسائل را تبیین می‌کنید؛ اما باید توجه داشته باشید که او همین امروز در معرض هزاران منبع و صدها روایت و القا قرار دارد. این‌طور نیست که اگر ما امروز سخنی را برای او بیان کنیم و اگر تأثیر نکرد، فردا دوباره امتحان کنیم؛ نه، در همین فاصله کوتاه، او در معرض ده‌ها شبهه، سؤال، القا و روایت از موضوعات مختلف قرار می‌گیرد. اگر شما روایت صحیح را بیان نکنید و آن روایت درست در ذهن او ننشیند، به‌طور طبیعی مسیر دیگری برای او شکل می‌گیرد.

نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت: این مسئله «روایت‌ها» البته در طول تاریخ هم وجود داشته است. مرحوم علامه عسگری کتابی دارند با عنوان القرآن الکریم و روایات المدرستین که سه جلد است. دوستان احتمالاً دیده‌اند. در یکی از جلدهای این کتاب، ایشان ذیل آیه‌ی «أفحکم الجاهلیة یبغون» به این نکته می‌پردازند که منظور از «حکم جاهلیت» چیست. در آن‌جا، ایشان به‌صورت مفصل، حدود ۳۰ تا ۴۰ صفحه، مختصات دوره جاهلیت را توضیح می‌دهند.

ایشان می‌فرمایند یکی از ویژگی‌های دوره جاهلی این بوده که فضا، فضای منطق و استدلال صرف نبوده است؛ یعنی این‌طور نبوده که شما بگویید یک منطق و یک استدلال وجود دارد و ما آن را توضیح می‌دهیم و کار جلو می‌رود. نه؛ در آن فضا هر کسی که راحت‌تر می‌توانست روایت تولید کند، راحت‌تر می‌توانست هجمه ایجاد کند و راحت‌تر می‌توانست فضا را مدیریت کند، موفق‌تر بود. قبایل جاهلی همان‌قدر که دنبال جنگجو بودند، به تعبیر خودشان دنبال «فارس» بودند، به همان اندازه هم دنبال شاعر بودند؛ چرا؟ چون یک شاعر، بعضی وقت‌ها می‌توانست به اندازه صد جنگجو، یک قبیله را در آن فضای جاهلی جلو بیندازد. با یک شعر، با یک روایت، با یک هجمه روانی.

امروز هم ما متوجه دنیایی هستیم که همین مناسبات جاهلی، دوباره در سطحی جدید و جهانی در حال شکل‌گیری است. یک «نظام جاهلی» در سطح عالم دارد دنبال می‌شود. این تعبیر را نه از باب متهم‌کردن، بلکه بر اساس شواهد عرض می‌کنم. مقاله‌ای در یکی از مجلات معتبر سیاست خارجی آمریکا، حدود دو هفته پیش منتشر شده بود که دقیقاً همین مکتب فکری در آن تکرار می‌شد. نویسنده، که خود از اهل اندیشه غربی است، می‌نویسد: ما در جهانی زندگی می‌کنیم که «قوی‌ترین استدلال‌ها، مغلوب سست‌ترین روایت‌ها می‌شوند»؛ هر کسی که زودتر روایت بسازد و آن را منتشر کند، برنده میدان است.

سعید جلیلی ادامه داد: همین چیزی که مرحوم علامه عسگری درباره جاهلیت تاریخی می‌گویند، امروز به‌شکلی مدرن بازتولید شده است. آن زمان اگر شاعری را اجیر می‌کردند، برای این بود که بتواند زودتر هجمه کند، زودتر حذف کند، زودتر فضا را به نفع خود تغییر دهد؛ امروز هم همین اتفاق با ابزارهای رسانه‌ای جدید رخ می‌دهد. این‌که مطلب درست است یا غلط، دیگر مسئله اصلی نیست؛ مهم این است که چه کسی زودتر روایت خود را به جریان بیندازد.

اینجاست که باید توجه کنیم ما در چنین فضایی دارای مأموریت هستیم، نقش داریم و وظایف مشخصی بر عهده ماست. این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید فرموده‌اند و از آن به عنوان «جهاد تبیین» یاد کرده‌اند. خود ایشان در تعریف جهاد می‌فرمایند: جهاد یعنی کاری که دشمن را عصبانی کند، دشمن را خشمناک کند؛ یعنی شما کاری انجام بدهید که طراحی دشمن را به هم بزند. دشمن یک روایت می‌سازد، یک طراحی می‌کند؛ جهاد تبیین یعنی آن روایت را نقش بر آب کردن.

وی در آخر گفت: همین است که عنوان «مجاهدت» بر روی این کار گذاشته می‌شود. شما وارد میدان جهاد می‌شوید و جهاد تبیین انجام می‌دهید. این‌جا دیگر کار، یک کار ساده نیست؛ یک کار دقیق، عمیق و مسئولیت‌آور است.

افقی که امام ترسیم می‌کردند — حتی در ماه‌های آخر حیات شریفشان — افقی نبود که صرفاً یک شعار باشد. افقی بود برای حرکت واقعی، جدی و هزینه‌پرداز. اگر امروز می‌گوییم این عرصه شکل گرفته و جدی شده، باید ببینیم اقتضای آن چیست؟ من چه وظیفه‌ای دارم؟ در محیط خودم، در محل تحصیلم، در شهرم، در استانم، در کشورم، در منطقه و حتی در سطح جهانی، هر کدام از ما در حد وسع خود باید نقشمان را پیدا کنیم.

ما باید نسبت خودمان را با این جبهه تعریف کنیم. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس، هر کسی نسبت خود را با جبهه مشخص کرده بود: یکی می‌گفت من نان می‌پزم، یکی می‌گفت من آرپی‌جی می‌زنم، یکی می‌گفت من کار تبلیغی انجام می‌دهم. هر کسی نسبت خودش را با جبهه برقرار می‌کرد. امروز هم دقیقاً چنین جبهه‌ای پیش روی ماست؛ یک جبهه واقعی، نه یک جبهه فرضی و ذهنی.

مقالات مرتبط

امارات و جنگ سودان: از طلا شویی تا دامن ‌زدن به نسل‌ کشی

در سال‌های اخیر، سودان به یکی از خونین ‌ترین صحنه‌ های درگیری…

سایه سنگین چین بر روی نپال و تلاش هند برای حفظ منافع ملی

رقابت راهبردی هند و چین در منطقه جنوب آسیا به ویژه در…

آخرین فرصت غرب یا اولین فرصت ایران؟

نظم کنونی جهان که بر پایه ارزش‌های ادعایی غرب، منافع ایالات متحده،…

دیدگاهتان را بنویسید