در سالهای اخیر، سودان به یکی از خونین ترین صحنه های درگیری در جهان تبدیل شده است. جنگ داخلی که از آوریل ۲۰۲۳ آغاز شد، میلیونها نفر را آواره کرده و کشور را در آستانه قحطی و فروپاشی اجتماعی قرار داده است. در این میان، نقش بازیگران خارجی در تشدید بحران سودان بسیار برجسته است.
هرچند کشورهای مختلفی در این درگیری دخالت دارند، اما امارات متحده عربی بیش از همه به عنوان بازیگری شناخته میشود که با حمایت مالی و نظامی از نیروهای واکنش سریع، به تداوم خشونت و نسل کشی به خصوص در منطقه دارفور و سایر مناطق دامن زده است. بررسی نقش امارات در این جنگ، نه تنها برای فهم ابعاد ژئوپلیتیک بحران سودان ضروری است، بلکه نشان میدهد چگونه منافع اقتصادی و سیاسی یک کشور میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود.
امارات متحده عربی در سال های اخیر سیاستی فعالانه در آفریقا در پیش گرفته است. این کشور با سرمایه گذاری در بنادر، معادن و پروژههای زیرساختی، تلاش کرده جایگاهی راهبردی در دریای سرخ و شاخ آفریقا به دست آورد. سودان، به عنوان کشوری با منابع طبیعی غنی و موقعیت ژئوپلیتیک حساس، برای ابوظبی اهمیت ویژهای دارد. در جریان جنگ داخلی، امارات به طور آشکار از نیروهای واکنش سریع حمایت کرده است؛ گروهی شبه نظامی که ریشه در جنجویدهای دارفور دارد و سابقه طولانی در نسل کشی و نقض حقوق بشر دارد. گزارشهای متعدد نشان میدهند که ابوظبی این نیروها را به سلاح مجهز کرده و از طریق شبکه های تجاری، به ویژه قاچاق طلا، منابع مالی لازم برای ادامه جنگ را فراهم آورده است. طلا یکی از محرکهای اصلی جنگ سودان است. هر دو طرف درگیری برای تأمین هزینههای جنگی خود به قاچاق طلا روی آوردهاند، اما نیروهای واکنش سریع بیشترین سهم را در این تجارت دارند. امارات به عنوان بزرگ ترین مقصد طلای قاچاق شده از سودان، نقشی کلیدی در این چرخه ایفا میکند. آمارها نشان میدهند که در سال ۲۰۲۲ بیش از ۳۹ تن طلا به ارزش دو میلیارد دلار مستقیماً از سودان به امارات صادر شده است. علاوه بر این، بخش قابل توجهی از طلای قاچاق شده از کشورهای همسایه سودان نیز نهایتاً به بازارهای اماراتی میرسد. این کشور به مرکز جهانی طلاشویی تبدیل شده و با قانونی سازی طلای قاچاق، عملاً به تأمین مالی جنگ داخلی سودان کمک میکند. چنین نقشی نه تنها بحران انسانی را تشدید کرده، بلکه نشان میدهد چگونه اقتصاد جهانی میتواند به طور مستقیم با خشونت و نسلکشی پیوند بخورد.
در کنار تجارت طلا، حمایت نظامی امارات از نیروهای واکنش سریع نیز اهمیت دارد. گزارشهای سازمانهای حقوق بشری و رسانههای بینالمللی حاکی از آن است که ابوظبی تسلیحات پیشرفته، پهپادها و تجهیزات نظامی در اختیار این نیروها قرار داده است. این حمایتها موجب شده نیروهای واکنش سریع بتوانند حملات گستردهای علیه غیرنظامیان در دارفور و خارطوم انجام دهند. استفاده از گرسنگی بهعنوان سلاح جنگی، بمباران کورکورانه و پاکسازی قومی، بخشی از جنایاتی است که با پشتیبانی خارجی، به ویژه امارات، امکان پذیر شده است. در حالی که جهان تنها به ابراز نگرانی بسنده میکند، حمایت عملی امارات از این نیروها به تداوم خشونت و گسترش بحران انسانی کمک کرده است. نقش امارات در سودان تنها به عرصه نظامی و اقتصادی محدود نمیشود؛ این کشور از ابزارهای نرم نیز برای تثبیت جایگاه خود استفاده میکند. سرمایه گذاریهای گسترده در ورزش جهانی، از فوتبال اروپا تا فرمول یک و لیگهای آمریکایی، بخشی از سیاست ورزششویی ابوظبی است. این سیاست به امارات امکان میدهد تصویر بینالمللی خود را مثبت جلوه دهد و توجه افکار عمومی را از نقش منفی اش در بحران هایی مانند: سودان منحرف کند. با این حال، افشای ارتباط میان سرمایه گذاریهای ورزشی امارات و حمایت آن از نیروهای واکنش سریع میتواند فشار اجتماعی و سیاسی بر ابوظبی را افزایش دهد. تجربههای گذشته نشان دادهاند که فشار از منابع غیرمنتظره، مانند اعتراض هنرمندان یا ورزشکاران، میتواند تأثیر قابلتوجهی بر سیاستهای کشورها داشته باشد.
از منظر ژئوپلیتیک، امارات سودان را بخشی از راهبرد بزرگ تر خود در دریای سرخ و آفریقا میبیند. کنترل مسیرهای تجاری، دسترسی به منابع طبیعی و ایجاد پایگاههای نفوذ، اهدافی هستند که ابوظبی در این منطقه دنبال میکند. حمایت از نیروهای واکنش سریع، علاوه بر تأمین منافع اقتصادی، به امارات امکان میدهد در معادلات سیاسی سودان نقشآفرینی کند و نفوذ خود را در برابر رقبایی مانند: قطر، ترکیه و ایران افزایش دهد. این رقابت منطقهای، سودان را به میدان بازی قدرتهای خارجی تبدیل کرده و هزینه آن را مردم بی گناه سودان پرداختهاند. با وجود شواهد گسترده درباره نقش امارات در تشدید بحران سودان، این کشور تاکنون از مجازات جدی بینالمللی گریخته است. ذخایر نفتی، اهمیت راهبردی امارات بهعنوان وزنه تعادلی در برابرجمهوری اسلامی ایران، و نقش آن در پروندههای دیگر مانند: بحران یمن، موجب شده رهبران غربی در اعمال فشار جدی بر ابوظبی تردید کنند. این وضعیت نشان میدهد که منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی، اغلب بر اصول انسانی و حقوق بشری غلبه میکنند. با این حال، کارشناسان معتقدند که فشارهای هدفمند، به ویژه در حوزه تجارت طلا و سرمایه گذاریهای ورزشی، میتواند امارات را وادار به تجدیدنظر در سیاستهایش کند. تحریم شرکتهای دخیل در قاچاق طلا، نظارت مستقل بر بازارهای طلای امارات، و محدودیت در فروش تسلیحات، اقداماتی هستند که میتوانند هزینههای حمایت ابوظبی از نیروهای واکنش سریع را افزایش دهند.
فرجام سخن آن است که بحران سودان، نمونهای آشکار از پیوند میان منافع اقتصادی و سیاسی یک کشور با رنج انسانی میلیونها نفر است. امارات متحده عربی، با حمایت نظامی و مالی از نیروهای واکنش سریع و بهره برداری از تجارت طلا، نقشی مستقیم در تشدید خشونت و قحطی در سودان دارد. در حالی که جهان به طور محدود واکنش نشان داده، فشارهای گسترده تر و هماهنگ تر میتواند ابوظبی را وادار به تغییر مسیر کند. تجربههای گذشته نشان دادهاند که حتی فشارهای غیرمنتظره، از سوی هنرمندان، ورزشکاران یا جامعه مدنی، می توانند تأثیرگذار باشند. اگر جامعه جهانی اصول انسانی را بر منافع کوتاه مدت مقدم بدارد، شاید بتوان از تداوم نسل کشی و قحطی در سودان جلوگیری کرد. در غیر این صورت، سودان همچنان قربانی بازیهای قدرت خواهد بود و نقش امارات در این تراژدی، لکهای تاریک بر کارنامه سیاست خارجی این کشور باقی خواهد ماند.

