بانیان وضع موجود، نه برای بانکهای خصوصی و شرکتهای دولتی بلکه برای کمتر از 5درصد بودجه نگران شدند:
180 اقتصاددان که با حمایت از مسعود پزشکیان در انتخابات امروز در زمره بانیان وضع موجود قرار میگیرند، به جای پاسخگویی درباره سکه 130میلیونی و دلار 125هزارتومانی، شوی حمایت از قشر مستضعف بازی کردند و در نامهای به رئیسجمهور اولویتهای قطعی در اصلاحات اقتصادی را کنار گذاشتند و با ایدهای تقریبا بیاثر و صرفا سیاسی خواستار قطع ردیفهای بودجهای شدند که از جان کلامشان مشخص است منظور نهادهای فرهنگی و مذهبی است. در حالی که سهم این نهادها از بودجه کمتر از 5درصد و تخصیص بودجه به آنها از آن هم کم تر است. اما بودجه 6300 همتی شرکتهای دولتی که رقمش از بودجه عمومی نیز بیشتر است، به اعتراف غنینژاد یکی از امضاکنندگان همین نامه، جولانگاه همین اصلاحطلبان است.
در میان امضاکنندگان نامهای آشنایی به چشم میخورد که خاطرات تلخ سالها مسئولیتشان را نیز همزمان در ذهن تداعی میکند؛ عباس آخوندی که در سال 97 به علت بیکفایتی مجبور به استعفا شد؛ او مسکنهای مهری را که با 75% پیشرفت تحویلش شده بود، مزخرف خواند و تعطیل کرد و پول 240هزار واحدی را که از مردم دریافت کرده بود، در جای دیگر خرج کرد و نهایتا آنها بدون منابع مالی به ارث دولت شهید رئیسی رسیدند. در مجموع وزارتخانه او نتوانست پاسخگوی نیاز سالانه یک میلیونی مسکن باشد و به اذعان سالمی، مشاور او، تولید مسکن به زیر 100هزار واحد در سال رسید و قیمتها در مهر 97 نسبت به مهر 96 تا 83% و از ابتدای دوره مسئولیتش تا روز استعفا 130% افزایش پیدا کردند.
ولیا… سیف، رئیس بانک مرکزی در دولت روحانی در اردیبهشت ۱۴۰۰، از سوی دادستان تهران، به نقض مقررات و ترک فعلها متهم شد که باعث وقوع اخلال در نظام اقتصادی و تضییع بیش از ۳۰ میلیارد دلار منابع ارزی و ۶۰ تن ذخایر طلا با ارزش ریالی «حدود ۸۰۰ هزار میلیارد تومان» در طول سالهای ۹۵ تا ۹۷ شده بود. یا نیلی، مشاور اقتصادی حسن روحانی، که در انتخاباتهای یازدهم و دوازدهم ریاست جمهوری او را به عنوان امتیاز مثبت و مغز متفکر اقتصادی دولتهای روحانی تبلیغ میکردند؛ اما شد آنچه شد و ذکر فجایع اقتصادی دهه نود، از حوصله این نوشته خارج است؛ از میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر و تعطیلی هزاران واحد تولیدی تا اختصاصیسازیهای مهلک به جای خصوصیسازی ضابطهمند و پرواز سکه و دلار در عین سقوط فروش نفت و جمع شدن سفرههای مردم.
افراد دیگر هم که عمدتا در لیست همان کارشناسانی قرار میگیرند که مسعود پزشکیان در انتخابات اعلام کرد نامه نوشتهاند و از برنامههای اقتصادی من حمایت کردهاند؛ همچون حسین عبده تبریزی که حتی به عنوان کارشناس پزشکیان را در مناظرات همراهی میکرد اما هیچ چیز ملموسی از نتایج مشاورههای اقتصادی او به رئیسجمهور در این یک سال ونیم در دست نیست؛ البته تنها برنامهای که از جانب پزشکیان اعلام میشد، برنامه هفتم توسعه بود که اخیرا سازمان برنامه و بودجه در نامهای به مجلس از تمام اهداف کلیدی آن عقبنشینی جدی کرده است و رشد اقتصادی را از 8% به 2.5%، رشد بهرهوری را از 2.8% به 0.5% و ایجاد شغل سالانه را از یک میلیون نفر به 300هزار نفر کاهش داده است. مجلس نیز در بررسی عملکرد دولت در سال اول اجرای این برنامه نمره مردودی 37 از 100 را به آن اختصاص داد.
حالا چطور دلسوزی این افراد برای قشر مستضعف قابل باور است؟ آنها که بنیه فکریشان در میان جملات مهمل و موهن اخیر سریعالقلم، یکی از به اصطلاح ایدهپردازان این قبیله سیاسی، آشکار شد؛ آن جا که مستضعف را لایق گرفتن مسئولیت ندانست. و این ادعای غیرانسانی و ارباب رعیتی در همین رسانههایی که نامه این 180 اقتصاددان را ضریب میدهند، نهتنها تقبیح نشد، بلکه با تیترهایی چون «طبقه ناجی» در وصف محافل ثروتی که به قدرت میرسند، تبلیغ شد! اگر کمی ظریفتر به موضوع نگاه کنیم این نامه و پروپاگاندایی که برایش در رسانههایی با منابع مالی عظیم شکل میگیرد، یکی از دو دست محافل قدرت و ثروت است که در انظار عمومی ظاهر شده و با اجرای شو و عروسکگردانی چشم و ذهن افکار عمومی را سرگرم خود میکند.
هدف از این سیاهبازی اما ایجاد حاشیه امن برای دست دیگری است که در زیر میز و پنهان از انظار عمومی در حال خوردن است تا حدی که به قول خضریان نماینده تهران، دارد خفه میشود؛ تنها یک مثالِ آن که در همین حوزهی بودجهای است که آقایان ظاهرا نگران شدهاند، تاریکخانه شرکتهای دولتی است؛ شرکتهایی که بودجه امسال آنها چیزی بیش از 6300 هزار میلیارد تومان بود در حالی که بودجه عمومی تمام کشور از این رقم کمتر و در حدود 5300 هزار میلیارد تومان است؛ برای ارتباط همین قبیله اصلاحطلب و غربگرایان با این سفره عظیم پهن شده از بیتالمال اعتراف غنینژاد، اقتصاددان لیبرالِ مورد قبول این طیف کافیست که در مناظره با جبرائیلی گفت: «اکثریت اعضای هیئتمدیره شرکتهای بزرگ نفتی و فولادی و معدنی اصلاحطلبان هستند».
حالا این به اصطلاح دلواپسان قشر ضعیف که در طول این سالیان نه برای فساد بانکهای خصوصی نامه نوشتند، نه علیه این تاریکخانه شرکتهای دولتی، راه حل را قطع بودجه نهادهای فرهنگی و مذهبی میدانند که به گفته مهدی عسگری نماینده مجلس، تنها سه الی چهار درصد بودجه را تشکیل میدهند و هنگام تخصیص رقم کمتر هم میشود. شرکتهای دولتی که جولانگاه این طیف سیاسی و جایزه پادوهای انتخاباتی آنان است؛ بانکهای خصوصی نیز که تنها در فقره بانک آینده بیش از 500هزار میلیارد تومان هزینه به همین قشر مستضعف وارد کرد، در دوره دولت اصلاحات در اوایل دهه هشتاد نطفه شومشان توسط همین طیف شکل گرفت. از ارتباط بانک سامان با ضرابیه، فرد نزدیک به رئیس دولت اصلاحات، بانک اقتصاد نوین با عبده تبریزی، بانک گردشگری با جهانگیری برادر معاون اول دولت روحانی و بانک آینده که در دهه نود مدیریت آن به عهده جلال رسولاف، فرد نزدیک به این جریان بود.
ابعاد نشتی که در همین دو مورد به نفع محافل دارد اتفاق میافتد به قدری بزرگ است که شاید ذکر سفرهای اخیر و چند ده میلیاردی وزیر راه به کیش و یا رئیس سازمان محیط زیست که درخواست 50 میلیارد تومان برای سفر به برزیل کرده بود، اما با افشاگری رسانهای جلوی آن گرفته شد، کماهمیت جلوه کند؛ سوال روشن اینجاست که این اقتصاددانان چرا برای هیچ یک از این حیف و میلهای بیتالمال اولویت بالاتری از بودجه نهادهای فرهنگی و مذهبی نمیبینند که حذفشان هم واضحا اثری بر اقتصاد نخواهد گذاشت؟ نه رسیدگی به موضوع این نامه که بدون هیچ آمار دقیق اقتصادی نوشته شده، دردی از مستضعفین دوا میکند و نه این ژست به بانیان وضع موجود و محافل چنبره زده بر بیتالمال میآید. تا مطالبه درست شکل نگیرد، زالوها و رسانههایشان، اذهان را به نفع منافع خود منحرف خواهند کرد.

