گفتگو با سیدمحمدحسن حسینی مربی و مسئول گروه هنری مصباح:
این مصاحبه روایت تجربهای منحصربهفرد از پیوند هنر و مسجد است. گروه تئاتر مسجد قائم با خلاقیت و نوآوری نشان داده که مسجد میتواند فراتر از مکانی برای عبادت، صحنهای برای تربیت، توانمندسازی و انتقال معارف دینی باشد. در این گفتگو، اعضای گروه از شکلگیری پروژه، ساختار تیم، چالشها و دستاوردهای تربیتی و فرهنگی خود میگویند و تجربهی ارزشمند خود در ایجاد مدلی نوین برای تربیت هنری و فرهنگی نوجوانان و جوانان را به اشتراک میگذارند.
گروه شما از چه زمانی شکل گرفته و با چه هدفی شروع کرده است؟
گروه ما یک گروه مسجدی است. مسجد ما ذاتاً یک مجموعهی تربیتی فعال است و در حال حاضر حدود ۲۰ گروه تربیتی در آن فعالیت دارند. از سال ۱۳۸۶ مربی ما فعالیتهایی را در مسجد آغاز کرد و از سال ۱۳۹۲ نسل ما وارد این چرخه شد. ما به مدارس رفتیم، گروههایی تشکیل دادیم و از دل همان گروهها باز مربیانی تربیت شدند و گروههای جدیدی شکل گرفت. این چرخه همچنان ادامه دارد.
پروژهی تئاتر ما نیز در واقع یکی از برنامههای همین گروههاست؛ گروه «امام حسن مجتبی (ع)» که سال ۱۳۹۲ تأسیس شد. این گروه در سال ۱۳۹۶ تصمیم گرفت برای ایام فاطمیه کاری نمایشی در مسجد اجرا کند. ابتدا کار در سطح مسجد بود، اما کمکم بزرگ شد. گروههای دیگر مسجد هم کمک کردند، اجراها به مدارس و مساجد دیگر رفت، بعد به فرهنگسراها رسید و نهایتاً به حوزه هنری. امسال هم، بحمدالله، توفیق اجرای گستردهتری داشتیم.
هدف اصلی ما در ابتدا «حفظ و انسجام بچهها در قالب یک کار گروهی» بود، نه خودِ تئاتر. تئاتر ظرفیت خوبی داشت که سلیقهها و تواناییهای مختلف را جذب کند: از فنی و دکور گرفته تا ادبی و نوشتاری. به همین دلیل برایمان جذاب بود. اما رفتهرفته فضا رشد کرد و هدفها بهسمت «نشر معارف اهلبیت به زبان هنر» رفت.
اعضای اصلی گروه چه کسانی هستند و هر کدام چه مسئولیتی دارند؟
محل تجمع ما «مسجد قائم نارمک» است. اعضای اصلی، قدیمیترین افراد گروه امام حسن مجتبی (ع) هستند، اما به مرور نیروهایی از سایر گروههای مسجد نیز اضافه شدند. اکنون حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بهعنوان هستهی اصلی فعالیت دارند. این افراد در طول سال برنامهریزی، طراحی و مدیریت کار را برعهده دارند. مسئولیت این جمع با بنده است.
ما چهار لایه نیروی انسانی داریم. یک ستاد مرکزی که مسئولیت اصلی با آنهاست. دوم ستاد اجرایی که جوانترها هستند. مثلاً مسئول اتاق فرمان ما ۲۴–۲۵ ساله است و خودش شاگردانی ۱۸ ساله تربیت کرده. در همهی بخشها همین روند وجود دارد. این افراد از دو ماه قبل پروژه تا سه چهار ماه بعد از اجرا درگیر کارند.
سوم هم بازیگران را داریم که کاملاً از بچههای مسجد انتخاب میشوند. برخی از اعضای ستاد مرکزی یا اجرایی نیز نقش بازی میکنند. هر سال فراخوان میزنیم و از مسجد، مدارس مرتبط و حتی مساجد اطراف نیرو جذب میشود. امسال سه نفر از مسجد همجوار به ما ملحق شدند. این پروژه خود یکی از مسیرهای جذب تربیتی بچههاست.
و در لایه چهارم هم خانوادهی بزرگ مسجد است یعنی خانوادههای بچهها، نمازگزاران مسجد و افراد محله که در امور مالی، پذیرایی، حملونقل و… کمک میکنند. به عنوان مثال در یک ماه تمرین، شام و پذیرایی را خانوادهها تأمین کردند. برای جابهجایی وسایل، پدر یا دایی بچهها پای کار میآیند. برای انبار ابزارها نیز همین افراد مشارکت میکنند. نقطهی مشترک همهی این گروهها مسجد است.
خطمشی و هویت هنری گروه چیست؟
خطمشی ما دو محور اصلی دارد:
الف) بیان معارف اهلبیت به زبان هنر:گاهی این معارف تاریخی است، گاهی موضوعی، گاهی سیاسی و مرتبط با مسائل روز. همین نیروها در وقایع مختلف، مثل اتفاقات سال ۱۴۰۱، کار رسانهای، فعالیت انتخاباتی و… نیز نقشآفرینی داشتند.مخاطب اول ما خود بچهها هستند؛ یعنی محتوایی که تولید میشود ابتدا باید آنها را تربیت و رشد دهد.
ب) تربیت هنرمند متعهد:در مقطعی احساس کردیم برای رشد بیشتر باید از نیروهای حرفهای نیز استفاده کنیم؛ اما چون آنها با فضای تربیتی ما همخوان نبودند، تصمیم گرفتیم بچههای خودمان را تقویت کنیم.بنابراین:
برخی را به دورههای بازیگری فرستادیم، برخی را به دورههای کارگردانی و برخی اساتید را برای آموزش به مسجد آوردیم. هدف این است که در درازمدت سهمی در تربیت هنرمند متعهد و انقلابی داشته باشیم؛ اگرچه تعداد کم، اما با کیفیت بالا.
روند انتخاب نمایشنامهها چگونه است؟
این نخستین کار ما نیست. پیش از این دو اثر دیگر تولید کردهایم که هر کدام چند بار اجرا شده و مجموعاً حدود ۱۰ اجرا داشتهایم. موضوع نمایشها عمدتاً حول محور «شهادت حضرت زهرا (س)» بوده، چون کار در ابتدا برای ایام فاطمیه شکل گرفت و همچنان این محور اصلی ماست؛ البته لزوماً محدود به ذکر مصیبت نیست، بلکه بیان معارف است و ممکن است در زمانهای دیگر سال نیز اجرا شود. نمایشنامهها کاملاً محصول درونگروهی هستند:
چند ماه پژوهش میشود،جمعی بحث میکنیم،داستان اولیه نوشته میشود، به رأی گذاشته میشود،نسخههای مناسبتر انتخاب میشود،نویسندگان و پژوهشگران روی آن نظر میدهند، و بهتدریج متن پخته میشود و آمادهی اجرا میگردد.
چه چالشهایی در اجرای این کار وجود دارد؟
با توجه به اینکه ماهیت فعالیتهای ما غیرانتفاعی و فوقبرنامه است، بسیاری از اعضاء ما مشغلههای متعدد دیگری دارند. برخی دانشآموز یا دانشجو هستند، برخی کار دانشجویی یا شغل ثابت دارند، بعضی در آستانهی ازدواجاند، و این کار معمولاً اولویت چهارم یا پنجم زمانی آنهاست. همین باعث میشود مدیریت زمان و هماهنگی جمعی بسیار سخت شود و تقسیمکار دقیق طولانیمدت لازم باشد. بهعنوان مثال، کاری که یک گروه حرفهای ظرف سه روز انجام میدهد، برای ما ممکن است دو هفته طول بکشد، چون میخواهیم بچههای تیم خودمان کار کنند.
تمرینها عمدتاً «آخر شب» برگزار میشود؛ آن هم برای نوجوانها و جوانهایی که از صبح در مدرسه، دانشگاه یا محل کار بودهاند. فعالیت ما کاملاً متکی به کمکهای خانوادهی مسجد است. در موارد عملیاتی، گاهی مجبوریم چند وانت قرض کنیم و بار را در چند مرحله جابهجا کنیم، در تبلیغات با وسواس هزینه میکنیم، از بسیاری گزینهها صرفنظر میکنیم، تلاش برای جذب کمک از نهادها هم معمولاً موفقیتآمیز نیست، چون زیرمجموعهی هیچ نهاد مشخصی نیستیم. شروع کار معمولاً با پول توجیبی بچهها انجام میشود و فقط بخشی از هزینه را تأمین میکند. سپس خانوادهها و مسجدیها به ما کمک میکنند.محدودیتهای سختافزاری مسجدمسجد فضای بسیار کوچک و کمامکاناتی دارد، بنابراین جایی برای انبار کردن وسایل نداریم، کارگاه ثابت برای ساخت دکور نداریم، و برای هر کار کوچک مجبوریم از صفر زیرساخت فراهم کنیم.
مخاطب اصلی گروه کیست؟
مخاطبان اصلی دو طیف دارند: اول جوانان مذهبی:جوانانی که گرایش مذهبی دارند و به دنبال قالبهای هنری نوین هستند. تجربهی چند سال اخیر نشان داده که بسیاری پس از دیدن یک برنامه، در شبکههای اجتماعی دنبال ما میشوند و در اجراهای بعدی نیز حضور پیدا میکنند. بازخوردها مثبت بوده است.
مربیان، معلمان و فعالان تربیتی:به دلیل نوجوان بودن تیم، بخشی از مخاطبان خود نوجوانها و کسانی هستند که با نوجوانان سروکار دارند. ما آنها را دعوت میکنیم پشت صحنه را ببینند و روند کار را تجربه کنند. این تجربه برای آنها انگیزهبخش است و نشان میدهد کاری که روی صحنه میبینند توسط نوجوانان ۱۷–۱۸ ساله انجام شده و شدنی است.
پیام اصلی نمایشی که اجرا شد چه بود؟
نمایش امسال محور خود را بر شعار «روایت فتح فاطمه سلاماللهعلیها» قرار داد. فارغ از روضه و مصیبتخوانی، پرسیدیم: در فاصلهی ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر، حضرت زهرا (س) چه کردند و نتیجهی قیام ایشان چه بود؟
حضرت جان خود را برای «بهدستآوردن چیزی» ندادند؛ بلکه برای جلوگیری از انحراف امت قیام کردند و این هدف تحقق یافت دو شاهد تاریخی آوردیم: انحراف یهود پس از غیبت موسی (ع) و انحراف مسیحیت پس از عروج عیسی (ع). نتیجه این شد که حضور حضرت زهرا (س) و قیام سهماههی ایشان، تمام نقشههای انحراف را بر باد داد و جریان اسلام ناب حفظ شد. پیام اصلی ما این بود که فاطمیه روایت پیروزی، هدایت و حفظ مسیر اسلام ناب است، نه صرفاً ذکر مصیبت.
نگاه شما به این پروژه به عنوان مدل تربیتی چیست؟
ما این فعالیت را یک مدل تربیتی میدانیم. یک کار جذاب، چندبعدی و پرکار میتواند نوجوانان و جوانان را دور هم جمع کند، توانمندشان کند، معرفت و هویت بدهد و خودباوری ایجاد کند. این تجربه را در پروژه عملیاتی کردیم و قابل تعمیم میدانیم. ضعف در استانداردهای حرفهای نباید مانع ورود شود. روز اول امکانات بسیار محدود بود، اما همان اجراهای ابتدایی مخاطب داشت. هدف ما ایجاد چرخهای است که تیمها، مربیان و مجموعهها بتوانند وارد شوند، تجربه تربیتی و فرهنگی کسب کنند و این مسیر گسترش یابد.
نمونههایی هم وجود دارد: ائمه جماعات از شهرستانهای اطراف آمدند و بعد خودشان به اجرای مستقل پرداختند.
یکی از دوستان طلبه اضافه شد، تست داد، سالهاست در زنجان کار میکند و نمایشنامه مینویسد. این چرخه بهصورت عملی نشان میدهد که ورود به این مدل تربیتی شدنی است و اثرگذاری آن قابل مشاهده است.





