خیز آرام شرق: آیا محور نوظهور CRINK نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه را بازنویسی می‌کند؟

در سال‌های اخیر، تحولات پرشتاب نظام بین‌الملل موجب شده افکار عمومی جهان عمدتاً بر بحران‌های آشکار و پرهیاهو تمرکز یابد؛ از جنگ غزه و نبرد اوکراین گرفته تا تنش‌های فزاینده در آمریکای لاتین و شرق آسیا. اما در ورای این رخدادهای پرمناقشه، روندی کم‌سروصدا و درعین‌حال عمیق در حال شکل‌گیری است: مرحله‌ای تازه در روابط ایران و چین که بنا بر تحلیل بسیاری از ناظران، می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور ابعاد ژئوپلیتیکی قابل‌توجهی برای خاورمیانه و حتی گستره وسیع اوراسیا رقم بزند.
برخی تحلیلگران شکل‌گیری این الگو را در قالب مفهومی جدید صورت‌بندی کرده‌اند؛ مفهومی که با عنوان «محور نوظهور CRINK» شناخته می‌شود. این واژه، اگرچه عنوانی رسمی یا ساختاری نهادی نیست، اما برای توصیف همگرایی تدریجی چین، روسیه، ایران و کره‌شمالی در برابر نظم غرب‌محور کاربرد رو‌به‌افزایشی یافته است. از میان این چهار بازیگر، پیوندهای تهران و پکن – به‌ویژه در چند سال اخیر – سهم عمده‌ای در جلب توجه محافل ژئوپلیتیک داشته است.
اقتصاد؛ ستون اصلی اتصال تهران–پکن
در بُعد اقتصادی، چین درک دقیقی از موقعیت ژئواکونومیک ایران و ظرفیت‌های مغفول آن دارد. پیوند «برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله» با پروژه بزرگ «کمربند و جاده» چین این امکان را فراهم می‌کند که ایران به حلقه‌ای کلیدی در کریدورهای انرژی و ترانزیتی شرق–غرب بدل شود. پکن تاکنون در حوزه‌های انرژی، زیرساخت، راه‌آهن، بنادر و فناوری‌های صنعتی سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی انجام داده و همچنان نقش خود را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین خریداران انرژی ایران حفظ کرده است.
این همکاری‌ها تنها به معاملات نفتی محدود نیست. از انتقال فناوری در صنایع پالایشی تا مشارکت در پروژه‌های انرژی‌های نو و توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل، چشم‌اندازی در حال شکل‌گیری است که می‌تواند تاب‌آوری اقتصادی ایران را در برابر فشارهای خارجی افزایش دهد. اگر این روند تداوم یابد، ظرفیت آن را خواهد داشت که تأثیر تحریم‌ها را کاهش داده و سطح استقلال اقتصادی ایران را ارتقا دهد؛ موضوعی که از نگاه بسیاری از ناظران، یکی از اهداف کلیدی تهران در تعامل با شرق است.
بعد راهبردی؛ موازنه‌سازی در برابر فشارهای غرب
در کنار اقتصاد، همکاری‌های امنیتی و دفاعی نیز لایه‌ای مهم از روابط ایران و چین را تشکیل می‌دهد. گرچه جزئیات بسیاری از توافق‌های دفاعی میان کشورها محرمانه است، اما افزایش تبادل هیئت‌های نظامی، رزمایش‌های مشترک با حضور روسیه، و همکاری در حوزه‌هایی همچون دریانوردی و هوافضا، نشانه‌هایی از تعمیق این روابط به شمار می‌رود. این سطح از همکاری، به‌ویژه در کنار مناسبات امنیتی ایران با روسیه، نوعی ساختار چندلایه بازدارندگی را شکل می‌دهد که می‌تواند محاسبات امنیتی برخی بازیگران منطقه‌ای – به‌ویژه اسرائیل – را دستخوش تغییر کند.
از منظر چین نیز همکاری با ایران صرفاً یک رابطه دو‌جانبه نیست، بلکه بخشی از راهبرد کلان این کشور برای تقویت نفوذ در آسیای غربی و اطمینان از امنیت انرژی است. به‌همین دلیل، پکن ایران را بازیگری می‌داند که می‌تواند در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی آمریکا به این کشور کمک کند تعادل و نفوذ بیشتری در منطقه به‌دست آورد.
علم و فناوری؛ پیوندی آینده‌محور
یکی از ابعاد کمتر دیده‌شده رابطه ایران و چین، گسترش همکاری‌های علمی است. در سال‌های اخیر دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی دو کشور پروژه‌های مشترکی در حوزه‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی، انرژی‌های نو، فناوری فضایی و صنایع های‌تک آغاز کرده‌اند. این سطح از تعامل، اگر هدفمند و راهبردی دنبال شود، می‌تواند بخشی از شکاف فناورانه ایران با برخی رقبای منطقه‌ای را کاهش دهد و موقعیت کشور را در زنجیره ارزش فناوری‌های نو تثبیت کند. چین در این حوزه برای ایران نه فقط یک شریک اقتصادی، بلکه دریچه‌ای به شبکه جهانی تولید دانش محسوب می‌شود.
CRINK؛ اتحاد یا همگرایی؟
نکته مهم آن است که «محور CRINK» را نباید با اتحادهای کلاسیک سیاسی یا بلوک‌های نظامی اشتباه گرفت. این محور در واقع شبکه‌ای از همکاری‌های اقتصادی، فناورانه و امنیتی است که بر اساس منافع مشترک – و نه ضرورت‌های ایدئولوژیک – شکل گرفته است. همگرایی تهران و پکن بیشتر بر مبنای محاسبه‌گری راهبردی و توجه به فرصت‌های متقابل است تا تلاش برای ساختن بلوک رسمی در برابر غرب. با این حال، اگر روند فعلی تداوم یابد، می‌تواند به تدریج نوعی موازنه قدرت را در برابر ساختار سنتی نظم بین‌المللی ایجاد کند.
تحول آرام اما پیوسته در روابط ایران و چین نشان می‌دهد که تهران به‌دنبال یافتن جایگاهی تازه در معماری قدرت اوراسیایی است؛ جایگاهی که با استفاده از تعاملات اقتصادی، فناورانه و امنیتی با شرق تقویت می‌شود. این دگرگونی گرچه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، اما ظرفیت آن را دارد که در سال‌های آینده سیمای ژئوپلیتیک منطقه را تغییر دهد. برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، فهم دقیق این روند – و پیامدهای آن – ضرورتی استراتژیک است؛ چرا که جهان امروز بیش از همیشه در حال حرکت به‌سوی الگوهای چندقطبی و هم‌پیوندی‌های نوظهور است.

مقالات مرتبط

چرا ماتی خان مهم است!؟

کاش در کنار همه فریادها برای نهی از منکر؛ برای امر به…

18 آذر 1404

ایران و آمریکا؛ مسیر قدرت و هویت ملی

در دهه‌های اخیر، صحنه سیاست جهانی شاهد رویارویی دو گفتمان متضاد بوده…

بزک عاملان بن‌بست توسط رسانۀ آستان قدس

وقتی ظریف تبدیل به فرصت بین المللی می شود! در روز گذشته،…

18 آذر 1404

دیدگاهتان را بنویسید