روایت|ریحانهالسادات میرحسنی| بانویی که ایران را به باشگاه سازندگان واکسن وارد کرد
وقتی سخن از «پیشرفت به دست جوانان» میشود، تنها بحث سپردن مسئولیتها به نسل تازه نیست؛ بلکه سخن از نسلی است که راههای نو میگشاید، دیوارهای ناتوانی را فرو میریزد و آیندهای تازه پیش روی کشور میگذارد. این همان داستان ریحانهالسادات میرحسنی است؛ دختر شاهرودی که کودکیاش را در لندن گذراند، در مدرسه فرزانگان تهران شکوفا شد و سرانجام با همنسلانش توانست نخستین واکسن نوترکیب HPV و آنفولانزا را در ایران تولید کند.
از مجله سها:
جرقههای نخست؛ از روبوکاپ تا بیوتکنولوژی
ریحانه در سال ۱۳۷۰ به دنیا آمد. کودکی در لندن، نخستین کامپیوتر شخصی در چهارسالگی و علاقه به برنامهنویسی، مسیر آیندهاش را روشنتر کرد. بازگشت به ایران و تحصیل در مدرسه فرزانگان، اعتمادبهنفس بزرگی به او داد.
دوران دبیرستان، او و همتیمیهایش در مسابقات روبوکاپ آزاد ایران قهرمان شدند. تجربه کار تیمی و حل مسائل پیچیده، پایه علاقه او به پژوهش و فناوری شد.
پس از کنکور، هرچند ابتدا مهندسی برق شریف را انتخاب کرد، اما سرانجام جذب رشته نوپای «دکترای پیوسته بیوتکنولوژی» دانشگاه تهران شد؛ تصمیمی که زندگیاش را تغییر داد.
آغاز یک راه سخت؛ واکسن HPV
سال ۱۳۹۲، تیمی از دانشجویان جوان ایده ساخت واکسن HPV را مطرح کرد؛ واکسنی گرانقیمت و وارداتی که نیاز فوری کشور بود. شرکت «نویان پژوهان زیستدارو» تأسیس شد و با حمایت معاونت علمی، پروژه بهعنوان طرح کلان ملی پذیرفته شد.
با وجود تردیدها و فشارها، تیم در همان سال نخست توانست ویروس نوترکیب اولیه را بسازد. سپس با همکاری «پرسیسژن»، نخستین پلتفرم صنعتی شکل گرفت.
پس از سه سال تلاش بیوقفه، واکسن وارد مطالعات بالینی شد و روی ۳۰۰ داوطلب نتایج موفقی ثبت کرد. محصول نهایی با نام «پاپیلوگارد» وارد بازار شد؛ واکسنی ارزانتر از نمونه خارجی و نمادی از خودباوری جوانان ایرانی.
فصل دوم؛ ساخت واکسن آنفولانزا
پس از موفقیت HPV، تیم سراغ واکسن آنفولانزا رفت؛ محصولی پرمصرف و وارداتی. طراحی یک پلتفرم فناورانه برای تولید سالانه، مهمترین نوآوری این پروژه بود. شیوع کرونا مسیر کار را سختتر کرد، اما تجربه تازهای به دانش فنی تیم افزود.
سرانجام در سال ۱۴۰۲، نخستین واکسن نوترکیب آنفولانزای ایرانی به تولید صنعتی رسید و آماده صادرات شد.
فراتر از آزمایشگاه؛ نگاه ریحانه
ریحانه میگوید: «دانشگاه بیشتر بر تئوری متمرکز است؛ ما یاد گرفتیم که پروژه واقعی بهترین کلاس درس است.» او سختترین لحظات را روزهایی میداند که کمبود تجهیزات یا مشکلات اداری کار را تا مرز توقف برد. اما حمایت مادر و انسجام تیمی، دو عامل کلیدی موفقیت بودند.
به باور او، ایران ظرفیت بزرگی در زیستفناوری دارد: «اگر موانع اداری کمتر شود و سرمایهگذاری پایدار صورت گیرد، میتوانیم صادرکننده فناوری باشیم.»
پیام به نسل جوان
ریحانه، که بخش بزرگی از تیمش را دختران جوان تشکیل دادهاند، میگوید: «ثابت کردیم هیچ سقفی برای توانایی زنان وجود ندارد. کافی است علاقهتان را دنبال کنید، از شکست نترسید و باور داشته باشید که هر کاری شدنی است.»
جمعبندی
داستان ریحانهالسادات میرحسنی و تیمش، حکایت امید و اراده نسل جوان ایرانی است. آنها نشان دادند با وجود همه محدودیتها میتوان به دستاوردهایی رسید که تنها در اختیار معدود کشورهاست. واکسنهای نوترکیب HPV و آنفولانزا نهتنها محصول دارویی، بلکه نماد خودباوری ملیاند.
و شاید بهترین جمله برای پایان این روایت همان باشد که ریحانه بارها تکرار کرده است:
«وقتی به جوانان اعتماد کنیم، همهچیز ممکن است. و این فقط آغاز راه است.»