روز گذشته روزنامهی به اصطلاح هممیهن عکس اول خود را به تصویرسازی خانمی محجه اختصاص داده بود که صورت و بدن او با چادر و حریر همچون روبنده پوشیده شده بود. تصویری که برای مصاحبه با شاکی پرونده تجاوز بازیگر مشهور انتخاب شده بود. روزنامهای که تا توانسته تصاویر زنان بیحجاب را به بهانههای مختلف به عنوان عکس یک منتشر میکرد، حالا که به پرونده تجاوز رسیده است تصویر زنی محجبه را منتشر کرده است.
صفحه اولی که احساسات مردم را جریحهدار کرد و روزنامه به اصطلاح هممیهن مجبور به واکنش شد که در پیامی در فضای مجازی رسمی خود این اتفاق را چنین توضیح داد: «از عکس بی حجاب نمی توان به عنوان طرح نمادین یا عکس تزیینی استفاده کرد.» این در حالی است که همین روزنامه در موارد متعددی از تصاویر بیحجاب و بدحجاب زنان برای نمادسازی بهره کشیده است. تصویر بیحجاب مهسا امینی، خبرنگاران بازداشتی هممیهن و بازتاب راهپیمایی پس از جنگ 12 روزه از نمونههای این نمادسازی است. همچنین از پیام منشتر شده این گونه بر میآید که اتفاقا زن تجاوز دیده فردی بیحجاب بوده و صرفا برای پوشش و عدم شناسایی فرد شاکی چنین پوششی انتخاب شده است.
روزنامه به اصطلاح هممیهن در حالی زن تجاوز دیده را محجبه نشان میدهد که سرآغاز افشای تجاوز میان خبرنگاران از رسانههای اصلاحطلب و فردی بیحجاب به نام محبوبه حسینزاده بود. ادعایی که بر علیه یکی از مدیران روزنامه شرق منتشر شد و باعث تشدید موج me too در میان خبرنگاران شد و بیانیه 24 نفر از خبرنگاران زن ایرانی را در اعتراض به تجاوز علیه خبرنگاران زن را به دنبال داشت. 24 زنی که همگی در حال حاضر بیحجاب هستند. در این بیانیه چنین آمده که «آنچه بر هیچ یک از روزنامهنگاران پوشیده نیست، این است که دهها روایت مشابه دیگر هم شنیدهایم و حتی برخی شاهد آزارها بودهایم.» این گونه به نظر میرسد این زنان خبرنگار اصلاحطلب در یک فضای بستهای قرار گرفتهاند و در میان اطرافیان خود که به طبع غالبا اصلاحطلب هستند دهها روایت تجاوز شنیدهاند و به طبع بر همین اساس همانند امضاکنندگان این بیانیه آنها بیحجاب نیز بودهاند. حتی به این موضوع اعتراف میکنند که برخی از امضاکنندگان مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
جالباست که دو خبرنگار روزنامه به اصطلاح هممیهن از امضاکنندگان این نامه هستند و با توجه به بخش «حتی برخی شاهد آزارها بودهایم» ممکن است مورد تجاوز قرار گرفته باشند؛ به همین دلیل غلامحسین کرباسچی ،مدیرمسئول، و محمدجواد روح ،سردبیر این روزنامه، به جای تخیل و توهم زن تجاوز دیده محجبه، تصویر فردی شبیه به الناز و الهه محمدی را بازسازی میکردند. نکته جالب توجه آن است که این گزارش توسط همین الهه محمدی به اصطلاح خبرنگار گروه جامعه این روزنامه تهیه شده است.
الهه محمدی همان به اصطلاح خبرنگاری است که که گزارش مراسم تدفین مهسا امینی را در صفحه اول روزنامهی به اصطلاح هممیهن منتشر کرد و با استنادهای دروغین فضای جامعه را دوقطبی و ملتهب ساخت و پس از این گزارش به زندان افتاد و در آن زمان با اتهاماتی نظیر «همکاری با دولت متخاصم آمریکا»، «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» روبهرو شد. زندانی که در آن بعدتر روایتهای از زیست زنان زندانی سیاسی منتشر شد که به همان جنبش me too منجر میشود. پس از انتشار فیلم رقص زنان سیاسی در زندان، دو افشای صریح نسبت به برخی زندانیان آن بند اعلام شد که خبر از انحراف جنسی آنان میداد. اتفاقی که با کلیدواژههای ماساژ و بوتاکس در فضای مجازی فراگیر شد. رقاصههایی که در زندان به همجنسان و همبندان خود رحم نمیکنند طبیعتا باید چنین دیدی داشته باشند. این اتفاقات اتفاقا حول کسانی رقم میخورد که بیحجاب بودند و در مقابله با حجاب و در فتنه ضد حجاب سردمدار بودند و برای آن جایزه صلح نوبل هم دریافت کردهاند. فتنهای که اتفاقا الهه محمدی از بوقچیهای آن بود.
روزنامه به اصطلاح هممیهن همان روزنامهای است که اگر کسی نداند خیال میکند تریبون رسمی ضدانقلاب و گروهکی نفاق است و شاید نام همسازمانی برای آن بیشتر مناسب باشد. این روزنامه بارها و بارها در خدمت منافع ضدانقلاب تیتر زده است که اگر نگوییم عامدانه است، ذهنشان با تفکرات آنها همسویی گستردهای دارد. این روزنامه برای عکس رهبر معظم انقلاب با وقاهت تیتری میزند که نگارنده از بیان آن شرم دارد. آن هم برای فردی که اگر عفوهای ایشان نبود روزنامهای به نام هممیهن باقی نمیماند. این روزنامه در قائلهی زن، زندگی، آزادی سردمدار میشود و شکاف اجتماعی را بر کشور تحمیل میکند. رسانهای که با تیتر تسهیلگر صلح و صلح بدون نوبل مجیز ترامپی را میگوید که با حمله نظامی به ایران مردمانمان را داغدار کرد و دستش به خون هموطنانمان آلوده است؛ به گونهای که به نظر میرسد هممیهن واقعی روزنامه هممیهن ترامپ جنایتکار است.
روزنامهی به اصطلاح هممیهن اینبار هم به دنبال ایجاد شکاف اجتماعی است؛ گویی نان شکست وحدت ملی ایران را میخورد و از همبستگی محصول جنگ 12 روزه ناراحت است. همانهایی که ادعای آزادی حجاب را دارند به حجاب حمله میکند و سعی دارد دامن پاک حجاب را با توهمات خود آلوده سازند. روزنامهی به اصطلاح هممیهن کمر به نابودی حجاب به هر قیمتی را دارد؛ همان سیاست دیکتاتوری رضاخانی علیه پوشش اصیل مردم ایران که با تودهنی سنگین به جزیره موریس پرت شد. این همان عاقبت روزنامهی دیکتاتوری قلدرمآبی است که بیشتر به نظر میرسد هممیهن رضاخان باشد تا هممیهن مردم ایران.
وبگاه روزنامهی به اصطلاح هممیهن شب گذشته از دسترس خارج شد و این به نظر میرسد اولین هزینهای است که بابت این رفتار خلاف منافع ملی و امنیت کشور دریافت کرده است؛ اما چیزی که عیان است این اقدامات بازدارندگی لازم را ندارد. زمانی که غلامحسین کرباسچی که سابقه محکومیت به دلیل فساد را دارد صاحب رسانه میشود و الهه محمدی زندانی امنیتی که سابقه اقدام علیه منافع ملی را داشته برای آن قلم میزند، جز این انتظار نمیرود. جای تعجب است که چنین رسانهای با آن سابقه سیاه چگونه هنوز هم میتواند منتشر شود.
مگر امنیت ملی کشور از سر راه آمده که در شرایط جنگی چنین به بازی گرفته شود. حتی زندان هم برای آنان بلااثر است و مرخصی اجباری برای به در کردن فشارهای کاری تلقی میشود. روزنامهای که چندین سال حتی چاپ هم نمیشده به آن اجازه داده میشود بدون هیچ پشتوانهای منتشر شود و با پروپاگاندای اصلاحات به سرعت فراگیر میشود. اینجاست که دستگاه قضایی باید پاسخ دهد که آیا به سادگی از منافع ملی که حق الناس است خواهد گذشت و به بیانات رهبر معظم انقلاب بیتوجهی خواهد کرد که در دیدار رئیس قوه قضائیه فرمودهاند: «یکی از حقوق عامّه، امنیّت روانی جامعه است. اینکه یک عدّهای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیّت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامّه است و قوّهی قضائیّه باید وارد بشود.»

