این بی‌نظمی اتفاقی نیست
اقتصاددانان بازار آزاد از مداخله بیزارند. دیده‌اید تا دولت می‌خواهد تدبیری کند داد می‌زنند: «آی دستور، دستوری نشود»؟ آنها باور دارند بازار بدون مداخله کار خودش را می‌کند. پس دولت باید آرام بگیرد بی‌خود دخالت نکند، چون دخالت خیلی بد است. همین اقتصاددانان که خیلی از مداخله نالان‌اند، در برابر یک مداخلۀ بزرگتر ساکت‌اند و معمولاً نمی‌گویند اگر محافل پر زر و زور در بازار با منطقی غیراقتصادی مداخله کردند چه می‌شود و چه باید کرد. برخی از این اقتصاددانان در ایران ساکت‌اند، چون خودشان صدای همان محافل پر زر و زور مداخله‌گر در بازارند؛ مداخلات اقتصادی بدون منطق بازاری، با اهداف سیاسی، حتی گاهی با اهداف امنیتی.
تنها دولت نیست که میتواند بازیگر بد بازار باشد. برخی در بازار اهل چنین آزارهایی هستند. نمونۀ درسی آن میرایش (Damping) است که یک بادار بازاری کالا را ارزان‌تر به بازار می‌ریزد تا خورده فروش‌ها را از بازار به در کند؛ گردوخاک که کرد، همه را که به در کرد، خودش که ماند، بازار ویژه‌سار او می‌شود و کالا را به قیمت جان برمیگرداند. این گونه بازارتراشیها میان آن دسته از بازاری‌های آزارگر رایج است. تازه این بازیگر هدفی اقتصادی دارد. گاهی یک هدف سیاسی، بلکه امنیتی، بلکه ضد امنیتی نیز می‌تواند محافل پر زر و زور را به همین آزارهای بازاری وادارد. مانند آنچه بر ارز و مرز آمده.
محافل پر زور و زر بیش از دولت آز دارند تا بازی بازار را به هم بزنند. این مداخله کشنده‌تر است؛ دولت گاهی از سر خیرخواهی شاید بد مداخله کند، اما مداخلۀ مخرب این محافل اغلب عامدانه است و هدف‌گیری‌های دقیق سیاسی دارد. ذهنتان جای دور نرود؛ سال‌ها می‌گفتند ناترازی بودجه از مداخلۀ دولت در بانک مرکزی است، اما امروز بانک‌های خصوصی بیشترین بدهی را بر دوش بانک مرکزی می‌اندازند. نمونه‌ای از اینکه چگونه در نبود یک ناظم تنظیم‌گر، ول‌بازار بازی را به سود زور و زر علیه مردم می‌بازد. حتماً به یاد دارید از مداخله دولت برای ساخت مسکن چگونه نعره می‌زنند؛ اما آیا دیده‌اید از مداخلۀ بانکهای خصوصی که نیمی از تورم دست پخت آنهاست بنالند؟ نمی‌نالند، چون این ول‌بازار، در پشتی همین محافل به حیاط خلوت خلق پول است.
به بازار ارز برگردیم. چارۀ این بازار چیست؟ تنظیم بازار ارز ابزار ترازی دارد. پیش از آن که دید چه سیاستی را در برابر بازار باید پیش گرفت، باید دید اصلا ابزار آن را داریم که بازار را به دست بگیریم؟ حکمرانی ریال ابزار ابتدایی تدبیر بازار است. ارز را می‌خواهید بگیرید؟ ریال را بپایید. ارز را با ریال می‌خرند و می‌فروشند. با پایش ریال، رفتارهای نامیزان بیرون می‌زند. با حکمرانی ریال، درز ارز درمی‌آید و دیگر نمی‌ارزد بازار را آزرد. دولت زیر بار همین بدیهی اقتصادی نمی‌رود. اما چرا از زیر چنین ابزار ترازی باید بگریزند؟ مشکل از منطق اقتصادی آن نیست. مشکل، تضاد آن با میل محافلی است که از نشتی‌های بی‌نظمی سود می‌مکند. از میل محافل به ول‌بازارها.
ول‌بازار (Unfettered Market) زمین بازی سوداگران است. در ول‌بازار دارا تواناتر است تا ببرد، ندار احتمال بیشتری دارد ببازد. داراتر، تواناتر است تا دارنده‌تر شود. بدین ترتیب، توانگران با رشدی نمایی ثروت بازار را به سمت قطب خود می‌کشانند. پویایی چنین سامانه‌ای، ثروتها را در چرخۀ بازخورد مثبت، حول قطب‌ها می‌کشاند. راسته‌کار محافل ثروتی که بخواهند قدرت را قبضه کنند. آنها که از مداخلۀ دولت می‌نالند، دنبال تنظیم بازار نیستند، اغلب در پی ول‌بازارند. صدای محافل ول‌بازارخواه.
محافل ول‌بازارخواه به روی خود نمی‌آورند مداخلات مخرب‌تری نیز هست که می‌طلبد دولت مسئولانه بازار را بپاید و به نفع اقتصاد سالم نقش‌آفرینی کند.آنها از طرح بحث «مداخله» تنها آن سمت قضیه را می‌گیرند که دولت را از مسئولیت برکنار می‌کند. با همین بهانه، نمایندگان آنان در دولت شانه خالی می‌کنند و خود را تنها مسئول ول کردن بازار وانمود می‌کنند. حالا یکی با شوک، یکی خیلی شیک. در حالی که دولت وظیفۀ دیگری نیز دارد تا از درز و آزار در ول‌بازار جلوگیری کند. چرا نمی‌کند؟ به اقتصاد سیاسی محافل پنهان پشت آن بنگرید.
سعید جلیلی در انتخابات 1403 انضباط را رکن اول از چهار محور اصلاح اقتصادی خود معرفی کرد. نه چون انضباط خوب است و ما بچۀ منضبطی هستیم؛ چون این گره در کانون مسائل پیچیدۀ اقتصاد سیاسی ایران است. جلیلی به صد و پنجاه سال آسیب‌شناسی مالیۀ ایران ارجاع داد. جلیلی پیش از برنامه‌های ارز خود، از این گفت که در گام اول، باید ابزار حکمرانی ریال را سامان داد. همین مقدمۀ بدیهی، همان زمان فریادها را بلند کرد! گذشت. حال، هر دولتی که زمام را به دست بگیرد، اول باید همین مسیر را طی کند. دولت یک سال فرصت داشت تا برای توانمندی خودش در اعمال هر سیاستی که دارد، این ابزار حکمرانی را برای خود دست و پا کند. با وجود چنین راه بدیهی، در این یک سال چه کرد؟ هیچ! چرا؟ چون چنین اصلاح اساسی‌ای درک عمیقی از محافل زر و زور و تزویر میخواهد. بدون بینش عمیق به مناسبات سیاسی و اشراف عمیق به مسائل اقتصادی و احصای دقیقی از سازوکار اداری، کسی نمیتواند آن را پیش ببرد.
حال یک سال گذشت. باز همان آش. باز همان کاسه. بازار به هم ریخته. مثل سال پیش. ظن قوی می‌گوید کار کار همان محافل است. دولت میتواند جلویش را بگیرد؟ قبلش باید پرسید ابزارش را دارد؟ ابزارش حکمرانی ریال است. این حکمرانی زمینه‌سازی می‌خواهد. با اقدامات روشن مرتب. در این یک سال چه کرد؟ چه گامی برداشت؟ برنامه ای داشت. اینجاست که باید پرسید دولت میخواهد جلویش را بگیرد؟ بخشی از پاسخ را باید در نسبت دولت با محافل قدرت و ثروت دید. به رسانه‌های پر پول حامی دولت بنگرید. آنگاه عمیق تر بنگرید. بخشی دیگر از پاسخ را در نسبت آن محافل، با گعده‌های امنیتی باید جست. جستجوگران ناامنی کشور، سابقه‌داران کودتای مخملی، مرتبطان با دشمنان مرز ایران.

مقالات مرتبط

موسیقی مقاومت

همزمان با اینکه داستان کاروان صمود ترند رسانه‌های دنیا شده است و…

سینمای مُرده؛ ابتذال در داخل، ذلت در خارج

در هفته‌ای که گذشت، چند خبر و واکنش شرایط اسفناک و سیمای…

تل‌آویو سقوط کرد

آزادسازی فلسطین آرزوی تک‌تک فلسطینی‌های ساکن بیروت لبنان است. بعضی از آنها…

دیدگاهتان را بنویسید