تغذیه محافل ثروت از نشت ناکارآمدی
از خودکفایی تا واردات؛
مدیریت غلط چه بر سر تولید می آورد؟
یک مسئول وزارت ارشاد در آنتن زنده تلویزیون اعلام کرد که واردکنندگان، کاغذ را با نرخ دلار 73هزار و 500 تومانی وارد میکنند و آن را در داخل به نرخ دلار آزاد میفروشند! مدیرکل دفتر چاپ و نشر این وزارتخانه علت این فاجعه را عدم نظارت لازم از سوی دولت اعلام کرد؛ همزمان اخباری از ورشکستگی بزرگترین کارخانه کاغذ کشور در مازندران و از دست رفتن خودکفایی در تولید کتب درسی به گوش میرسد؛ دادههایی که نشانگر یک نشت جدی در بیتالمال به نفع محافل ثروت هستند.
کارخانه چوب و کاغذ مازندران یکی از آن هزاران واحد تولیدی تعطیل و نیمه تعطیل بود که در دولت شهید رئیسی احیا شد؛ تولید چاپ تحریر آن از 4700تن در سال 1399 به بیش از 45000تن در پایان 1402 رسید و به این ترتیب توانست کشور را از واردات کاغذ برای چاپ کتب درسی دانشآموزان در سال تحصیلی 1402-1403 بینیاز کند. این کارخانه که زمانی تنها 480میلیارد تومان قیمتگذاری شده بود، در این دوره طلایی به ارزش 15هزار میلیارد تومانی رسید و بیش از 1200نفر در آن مشغول به کار شدند.
حالا اما دوباره اسیر انفعال و بیبرنامگیهایی از جنس مدیریت دهه نود شده و به گفته مدیرعامل این شرکت بر اساس ماده 141 ورشکست شده است؛ تا به این ترتیب دستاوردی که بعد از انقلاب بیسابقه بوده، از دست برود؛ در شرایطی که این خودکفایی موجب جلوگیری از خروج سالانه 50میلیون دلار از کشور شده بود. این اتفاق تلخ یعنی نابودی آلترناتیوهایی واقعی که به جای پارادایم بمبارانشده مذاکره مینشینند؛ یعنی خودتحریمی، در شرایطی که موسسات غربی و در آخرین آنها بنیاد دفاع از دموکراسی اعلام میکند تحریمهای نفتی ایران با توجه به میزان صادرات در ماه اکتبر، شکست خورده است.
ماجرا جایی تلختر میشود که مدیرکل دفتر چاپ وزارت ارشاد رسما در آنتن تلویزیون اعلام میکند واردکنندگان، کاغذ را با ارز 73هزار و 500 تومانی وارد میکنند و در بازار داخلی به نرخ دلار آزاد بیش از 100هزارتومانی میفروشند؛ سوال اینجاست که ارتباط این سودجویی محافل ثروت با زمین خوردن کارخانههای بزرگی چون کارخانه چوب و کاغذ مازندران چیست؟ چرا آن طور که مسئول وزارت ارشاد اذعان کرده، دولت از جمله وزارت صمت یا تعزیرات تنها نظارهگر فرو رفتن خنجر سوداگران کاغذی به قلب سربازان اقتصاد مقاومتی است؟
مشخصا محافل ثروت و سوداگران بازارهای مختلف دلداده آن گروه سیاسی هستند که هیچ اشرافی بر مسائل کشور نداشته باشد؛ به این ترتیب از نشتیهای بیتالمال که ناشی از بیبرنامگی و حیرانی مسئولین اجرایی آن طیف میشود، کمال استفاده را میبرند و با مضاعف کردن ثروت خود، بر گلوگاههای رسانهای و تبلیغاتی مینشینند تا هر چهار سال یک بار علیه همیتیمی مردم در انتخابات پروپاگاندا کنند و از یار خود منجی بسازند.
اینگونه میشود که از کسی که حتی به عنوان رئیس قوه قضائیه دغدغه احیای این کارخانه را داشت و از لزوم خود کفایی آن سخن میگفت، بیزار میشوند و سعی میکنند همگان را نیز از او بیزار کنند؛ این محافل از کسی که 11سال با جوانان بنشیند و برای حل مسائل کشور برنامهریزی کند، متنفر هستند؛ یار آنها شخص و گروهی است که یک موضوع موهوم را علم کند تا بتوانند خود و اعمال کثیف خود را پشت آن قایم کنند.
ایده محوری آنها برای این پارادایم ضد مردم در 22سال گذشته تحریم خارجی و لزوم مذاکره برای رفع آن بود؛ در سایه ضعف نظارت، از فروش کاغذ به نرخ آزاد سود 45درصدی میکنند، اما مشکل تحریم خارجی عنوان میشود؛ با دهنکجی به دولت و بانک مرکزی پول چاپ میکنند و 90 درصد تسهیلات را به اشخاص و شرکتهای خودی میدهند، اما مشکل تحریم است؛ ماده 50 برنامه هفتم پیرامون اعطای زمین به مردم حذف میشود و ساخت مسکن تعطیل میشود، اما مشکل تحریم خارجی است.
مسکن و صفر تا صد ساخت آن که جای خود دارد؛ حالا عراقچی اعتراف میکند که حتی هیچکدام از مشکلات بازرگانان نیز ربطی به تحریمها نداشت؛ افرادی که در خط مقدم مواجهه با آثار تحریمهای خارجی هستند؛ به عبارتی عملا تشت رسوایی محافل افتاده و بر خلاف دیوار تحریمها در پسابرجام و در سال 94، دیواری که میان مردم و خباثتهای خود کشیدهاند، فروریخته است. این زالوها از نشت ناکارآمدی، بیبرنامگی و عدم اشراف دولتها تغذیه میکنند و به همین جهت ارائه برنامه و راهحل را در رسانههای خود ضدارزش معرفی میکنند.
پادزهر این سمی که محافل به جان اقتصاد و معیشت مردم انداختهاند نیز باور به توانایی و ظرفیتهای کشور است؛ علاج این است که با خستگینشناسی و احیای واحدهای تولیدی قوی شد؛ محافل کاسب تحریمند و از وجود آن منفت میبرند و آن را علت اصلی مشکلات کشور عنوان میکنند؛ اما علت اصلی، خودتحریمی است که بقای آنها به وجود آن وابسته است.

