سعید جلیلی در صد و هفدهمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن؛ به مناسبت آغاز سال تحصیلی دانشگاهی، از رسالت جامعۀ علمی در برابر جاهلیت جدید جهانی گفت.
دانشمندان وظیفهای دارند. اگر به پا خیزند، کار به دست آنهاست. اگر سکوت کنند، نظم جاهلی بر جهان چیره میشود. اساتید در بزنگاه نقشی گلوگاهی دارند: از ترس ستمگران یا از شوق وعدههای آنها کنار میکشند، یا به خاطر خدا به پا میخیزند و نظم جدید را رقم میزنند؟این سخن امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام است؛ همان که قرآن از آن سخن گفته بود. این چکیدۀ سخنان جلیلی در جلسۀ 117 حکمت سیاسی بود.
قرآن از وظیفۀ عالمان در برابر نظم جاهلی میگوید. جلیلی در جلسات قبل از نظم جاهلی گفته بود. خردکشی یک جلوۀ دیرینه از این جاهلیت است؛ جریانی که در طول تاریخ خردمندان و عدالتخواهان را میکشد: « الَّذينَ يَكفُرونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقتُلونَ النَّبِيّينَ بِغَيرِ حَقٍّ وَيَقتُلونَ الَّذينَ يَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ ». مثل امروز، مثل آنچه بر سر ملل عدالختواه و فیزیکدان آزادۀ ایرانی آوردند. اما در برابر، قرآن از آنها که می ایستند و سستی نمیکنند هم میگوید: « وَكَأَيِّن مِن نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهُم في سَبيلِ اللَّهِ وَما ضَعُفوا وَمَا استَكانوا » مثل همین اساتید شهید ما. همین است که خیزش فرزانگان در برابر خردکشی تنها یک همایش نیست، یک وظیفۀ الهی بر دوش عالمان است.
جلیلی به سخن امام علی علیه السلام اشاره کرد. قرآن در ردیف خدا و فرشتگان، از «اولوا العلم» یاد میکند که هم به توحید شهادت میدهند هم برای عدالت قیام میکنند: « شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلـٰهَ إِلّا هُوَ وَالمَلائِكَةُ وَأُولُو العِلمِ قائِمًا بِالقِسطِ ». امام علی (ع) بهتر از هر کس این آیه را ترجمه کرده است؛ در خطبۀ شقشقیه، آنجا که در فلسفۀ حکومت به پیمانی اشاره میکند که خدا از عالمان گرفته تا در برابر سیری ستمگر و گرسنگی ستمدیده آرام نگیرند: «اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم» چه زمانی بیش از امروز این دوگانه آشکار بوده؟ صدها نفر در غزه از گرسنگی بمیرند و عدهای از پرخوری بالا بیاورند. چطور میتوان از کنار این گذشت؟ عالمان وظیفه ای دارند.
جلیلی از خطبۀ امام حسین در منا نیز گفت. خطبۀ منا گویی برای امروز است. خطبهای که امام اهل دانش را خطاب قرار میدهد و از نظم جاهلی میگوید. از مناسبات سلطهپذیران که چگونه از رغبت یا رهبت، به شرم الشیخ یا کمپ دیوید میروند تا از ستمگران چیزی گیرشان بیاید یا امنیت کسب کنند: « رغبة مما کانوا ینالون منهم و رهبة مما یحذرون». از آنها میگوید که با سازش و زدوبند باز میخواهند در دل ستمگران جا باز کنند «بِالاِدِّهانِ وَالمُصانَعَةِ عِندَ الظَّلَمَةِ تَأمَنونَ». همان خطبه میگوید اگر عالمان ایستاده بودند، کار به دست آنها افتاده بود و نظم عالمانه شکل میگرفت: «لو صبرتم علی الاذی و تحملتم المئونة فی ذات الله کانت امور الله علیکم ترد» همان که قرآن از راز صبر و مقاومت گفته بود. یمن را که دیدهاید؟
حالا عدهای شب بیستودو بهمن میخواهند ساواکی شوند؛ فارنافرز همین هفته مینویسد این نظم راکد است، آنها میخواهند بچۀ خوب نظم فروریخۀ قبلی باشند! تحقیر این همه کشور را میبینند، باز میگویند شرم الشیخ فرصت است! هنوز همان توهمات! هنوز در پارادایم برجام گیر کردهاند؛ پارادایمی که پذیرفته بود آمریکا رهبری خود را با فاصلۀ معنیدار با دیگران نگه دارد. آن هم در روزهایی که در خود قبلهشان، به قول خود رسانههای آمریکایی چند میلیون نفر به خیابانها ریختهاند تا بگویند استبداد نمیخواهند! در روزهایی که خیابانهای اروپا هم با نرمافزار مقاومت همراهی میکنند. یک جهان فرصت دیگر چیست؟ حالا در این بزنگاه که دیگر مثل پهلوی و قاجار غافل و غایب نیستیم، به جاهلیت برگردیم؟
از همین روست که جلیلی از وظیفۀ دانشمندان گفت. دانش یک فانتزی نیست، دانش مسئولیت میآورد؛ عالمان نباید علم خود را بپوشانند، باید آن را به میان جامعه بیاورند: «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَلا تَكتُمونَهُ » خطبۀ منای امام حسین (ع) احترام مردم به نخبگان را از این میداند که توقع دارند آنها برای حق قیام کنند: « أَلَیْسَ کُلُّ ذَلِکَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا یُرْجَى عِنْدَکُمْ مِنَ الْقِیَامِ بِحَقِّ اللّٰهِ ». مسئله این است: در حالی که وضع جامعه و جهان این است، در برابر شکسته شدن پیمانهای الهی به وظیفۀ خود قیام میکنند؟ یا فقط وقتی قرار است جزع و فزعشان بلند شود که یکی در یک سخنرانی به تریج قبای حزب و دسته و خانوادۀ آنان طعنهای بزند یا نزند؟ «و ترون ان عهود الله منقوضة فلا تفزعون، و انتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون»