
سرمقاله
استبداد رای یا گوش شنوا؟
مسعود براتی
سخنگوی محترم دولت در سخنانی عجیب و همراه با کنایه درباره دولت سایه، بیان کرده است که نیازی به وجود چنین چیزی نیست و به دلیل آنکه دولت شنوای انتقادها هست!!! نیازی به فعالیت دولت سایه نیست و با کنایه از لزوم حضور در روشنایی صحبت کردند. درباره این سخنان سطحی چند نکته به نظر میرسد که خانم سخنگو مناسب است مورد توجه قرار دهد: اول اینکه به نظر میرسد ایشان با مفهوم و کارکرد دولت سایه آشنایی حتی کم هم ندارد و لذا تصورش این است که دولت سایه کارکردی پنهانی داشته و حال که به ادعای ایشان (که محل تردید جدی است و در ادامه مثالهایی بیان میشود) دولت شنوای انتقادات هست نیاز به این کارکرد نیست. در صورتی که اگر ایشان کمی با واقعیت روبرو شود و اقدامات دولت سایه را دنبال کند، متوجه میشود که دولت سایه فعالیتی کاملاً شفاف و آشکار داشته و تمام آنچه که در بررسیهای کارشناسی به دست میآورد را با دولتمردان و از آن مهمتر با افکار عمومی از طریق رسانهها طرح کرده و چیزی پنهانی وجود ندارد که نیاز به شفاف کردن داشته باشد. بیش از ۱۱ سال است که این کار در قالب دولت سایه استمرار داشته و چه در دولتهایی که از نظر سیاسی همراه نبودند و چه در دولت شهید رئیسی که با این ایده همراه بود، این فعالیت ادامه داشته و لذا تصور سخنگوی محترم دولت یک تصور غیر واقعی و احتمالاً برخاسته از فضاسازیهای رسانهایست که البته خود جریان رسانهای طرفدار دولت آن را علیه دولت سایه ایجاد کرده است. نکته دوم به نظر میرسد سخنگوی محترم دولت از بیان این حرف به دنبال «ساکت» کردن صداهای منتقد است و نوعی «استبداد رای» در این حرف پنهان است. در چند ماه گذشته ما شاهد بودیم که جریان رسانهای طرفدار دولت یک حمله بسیار بزرگ در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی علیه دکتر سعید جلیلی و دولت سایه انجام داده و این حملات برای ایجاد هزینه از طریق دولت سایه هراسی و با هدف توقف فعالیت دولت سایه است. البته موفق نشدند اما این حرکت حکایت میکند که آیا واقعاً دولت آماده شنیدن انتقادها هست؟! و گوش شنوایی دارد یا خیر؟ نکته سوم سخنگوی محترم دولت اگر کمی تحولات مربوط به دولت سایه را دنبال بکند متوجه میشود که در این چند ماهه چندین موضوع مهم از سوی دولت سایه و جناب آقای جلیلی مطرح شده که متاسفانه در دولت هیچ شنوندهای برای آن پیدا نشده است. برای نمونه موضوع مهم توجه به رشد ۸ درصدی در لایحه بودجه ۱۴۰۴ که از سوی دولت به مجلس ارائه شده است بارها مطرح شده است. متاسفانه دولت در لایحه خلاف قانون برنامه هفتم که رشد ۸ درصدی را تاکید کرده است، در لایحه بودجه نهایت رشد سه و نیم درصدی را در نظر گرفته است. این موضوع بارها از سوی جریان دولت سایه و شخص آقای دکتر سعید جلیلی مطرح شده اما هیچک از دولتمردان شنوای این انتقاد و این تذکری که قانونیست و مبتنی بر قانون برنامه هفتم است نبودند. مثال دیگر بحث طرح موضوع توافق جدید که از سوی دولت رئیس جمهور محترم و از ابتدای دولت مطرح شده است. جالب است که دولت بدون توجه به انتقادها در همین مسیر گفتگوهایی را با اروپاییها صورت داده است، در حالی که این یک تجربه شکست خورده بوده که در چند سال گذشته تجربه شده است. نقد به غلط بودن این کار به درستی وارد است و این سوال مهم مطرح است که چرا دولت وقت و زمان و توجهات مردم را به یک موضوع و یک تجربه شکست خورده معطوف میکند؟ و با این ادعا هزینههای جدیدی بر کشور تحمیل میکند. پس اگر سخنگوی محترم دولت واقعاً گوش شنوایی در دولت میبیند مناسب است که این موارد را دنبال کرده و نتیجه را به افکار عمومی اعلام کند.
مسعود براتی
سخنگوی محترم دولت در سخنانی عجیب و همراه با کنایه درباره دولت سایه، بیان کرده است که نیازی به وجود چنین چیزی نیست و به دلیل آنکه دولت شنوای انتقادها هست!!! نیازی به فعالیت دولت سایه نیست و با کنایه از لزوم حضور در روشنایی صحبت کردند. درباره این سخنان سطحی چند نکته به نظر میرسد که خانم سخنگو مناسب است مورد توجه قرار دهد: اول اینکه به نظر میرسد ایشان با مفهوم و کارکرد دولت سایه آشنایی حتی کم هم ندارد و لذا تصورش این است که دولت سایه کارکردی پنهانی داشته و حال که به ادعای ایشان (که محل تردید جدی است و در ادامه مثالهایی بیان میشود) دولت شنوای انتقادات هست نیاز به این کارکرد نیست. در صورتی که اگر ایشان کمی با واقعیت روبرو شود و اقدامات دولت سایه را دنبال کند، متوجه میشود که دولت سایه فعالیتی کاملاً شفاف و آشکار داشته و تمام آنچه که در بررسیهای کارشناسی به دست میآورد را با دولتمردان و از آن مهمتر با افکار عمومی از طریق رسانهها طرح کرده و چیزی پنهانی وجود ندارد که نیاز به شفاف کردن داشته باشد. بیش از ۱۱ سال است که این کار در قالب دولت سایه استمرار داشته و چه در دولتهایی که از نظر سیاسی همراه نبودند و چه در دولت شهید رئیسی که با این ایده همراه بود، این فعالیت ادامه داشته و لذا تصور سخنگوی محترم دولت یک تصور غیر واقعی و احتمالاً برخاسته از فضاسازیهای رسانهایست که البته خود جریان رسانهای طرفدار دولت آن را علیه دولت سایه ایجاد کرده است. نکته دوم به نظر میرسد سخنگوی محترم دولت از بیان این حرف به دنبال «ساکت» کردن صداهای منتقد است و نوعی «استبداد رای» در این حرف پنهان است. در چند ماه گذشته ما شاهد بودیم که جریان رسانهای طرفدار دولت یک حمله بسیار بزرگ در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی علیه دکتر سعید جلیلی و دولت سایه انجام داده و این حملات برای ایجاد هزینه از طریق دولت سایه هراسی و با هدف توقف فعالیت دولت سایه است. البته موفق نشدند اما این حرکت حکایت میکند که آیا واقعاً دولت آماده شنیدن انتقادها هست؟! و گوش شنوایی دارد یا خیر؟ نکته سوم سخنگوی محترم دولت اگر کمی تحولات مربوط به دولت سایه را دنبال بکند متوجه میشود که در این چند ماهه چندین موضوع مهم از سوی دولت سایه و جناب آقای جلیلی مطرح شده که متاسفانه در دولت هیچ شنوندهای برای آن پیدا نشده است. برای نمونه موضوع مهم توجه به رشد ۸ درصدی در لایحه بودجه ۱۴۰۴ که از سوی دولت به مجلس ارائه شده است بارها مطرح شده است. متاسفانه دولت در لایحه خلاف قانون برنامه هفتم که رشد ۸ درصدی را تاکید کرده است، در لایحه بودجه نهایت رشد سه و نیم درصدی را در نظر گرفته است. این موضوع بارها از سوی جریان دولت سایه و شخص آقای دکتر سعید جلیلی مطرح شده اما هیچک از دولتمردان شنوای این انتقاد و این تذکری که قانونیست و مبتنی بر قانون برنامه هفتم است نبودند. مثال دیگر بحث طرح موضوع توافق جدید که از سوی دولت رئیس جمهور محترم و از ابتدای دولت مطرح شده است. جالب است که دولت بدون توجه به انتقادها در همین مسیر گفتگوهایی را با اروپاییها صورت داده است، در حالی که این یک تجربه شکست خورده بوده که در چند سال گذشته تجربه شده است. نقد به غلط بودن این کار به درستی وارد است و این سوال مهم مطرح است که چرا دولت وقت و زمان و توجهات مردم را به یک موضوع و یک تجربه شکست خورده معطوف میکند؟ و با این ادعا هزینههای جدیدی بر کشور تحمیل میکند. پس اگر سخنگوی محترم دولت واقعاً گوش شنوایی در دولت میبیند مناسب است که این موارد را دنبال کرده و نتیجه را به افکار عمومی اعلام کند.
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها