قطر و برجام و جنگ را ببینید!

کور و بینا، کر و شنوا
انسانها دو دسته اند. کور یا بینا، کر یا شنوا. کور یعنی نه آنها که در چشم یا گوش نقصی دارند. بلکه آنان که قطر و مجمل و برجام و این جنگ را دیده‌و باز از همان مسیر دم می‌زنند بعد از دیگران می‌خواهند پارادایم خود را تغییر دهند. سعید جلیلی در صدودوازدهمین جلسۀ حکمت سیاسی از شناخت‌شناسی و سیاست گفت. از یک دسته‌بندی دیگر قرآنی: « مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا»؟
سعید جلیلی از انسان‌شناسی قرآن گفت که می‌گوید شناخت‌شناسی چگونه به سیاست می‌کشد. هستی‌شناسی قرآن وقتی از خلقت انسان می‌گوید، با لفظ «انشا» سخن از یک خلقت جدید می‌آورد؛ آنجا که به انسان علاوه بر گوش و چشم، دل نیز داده می‌شود. این هستیِ شناختیِ انسان، سرآغاز امتحان او با اختیارست: «فجعلناه سمیعا بصیرا، انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا». برای همین قرآن به دیدن و پند گرفتن فرامی‌خواند؛ از نگاه به اقطار آسمان، تا پندگیری از همین قطر.
جلیلی از فواد گفت که مرکز ادراک با سمع و بصر است. گوش یا چشم می‌بیند، اما آن که «درمی‌یابد»، دل است. آنچه خدا از انسان می‌خواهد تنها انداختن نگاه به آسمانها و زمین نیست، بلکه آن پندی است که در پی آن باید دریابد: «یقلب الله اللیل والنهار ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصار» قرآن در سیاست نیز همین را می‌خواهد: نگاه به پدیده‌های پُرپَندِ اجتماعی، مانند همین درگیری‌ها: «لقد کان لکم آیة فی فئتین التقتا» البته برای آنان که می‌بینند: «ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصار»
جلیلی از تجربۀ قطر گفت که همین هفته پیش چشم ماست، قطری که در چشم برخی الگوی کنشگری بود: به آمریکا آویزان شد تا امنیت بگیرد، در نظم آمریکا نقش واسط مذاکره را پذیرفت، قراردادهای آنچنانی اقتصادی بست، به خود ترامپ اشانتیون یک هواپیما هم هبه کرد، «واتخذوا من دون الله الهة لعلهم ینصرون»، مصداق اتم پارادایم برخی‌ها. چه شد؟ «لا یستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون» حالا چه؟ حالا قطر نباید پارادایم عوض کند؟
جلیلی گفت نهضت نفت نیز چنین شد، میان شوروی و انگلیس به آمریکا پناه بردند، همان آمد کودتا کرد. از مجمل تا برجام نیز پر از پند است. به قرارداد مجمل 200 سال پیش که بنگرید می‌بینید تعهدات ایران دقیق و جزئی و محکم، اما تعهدات انگلیس در حد «مساعی جمیلۀ دولت علیه برای حمایت» و چنین مهملاتی است. مثل همان که هفتۀ قبل سعید جلیلی از تضمین عینی ایران در سعدآباد مثال زد. مثل همان که در برجام دیدیم. مثل امروز. به آن پندها برای چنین روزی باید نگریست.
پس چرا نمی‌بینند؟ پس چرا پند نمی‌گیرند؟ کارایی سمع و بصر را باید با فواد شناخت. مرکز ادراک. آنجاست که پند میگیرد. پند بسیار است، پندگیر اندک. چرا که دیده ها کور نیست، دلهاست که کورند. اینجاست که سیر در زمین نیزسودی ندارد، پندی نمیدهد، پندی نمیگیرند: «افلم یسیروا فی الارض فیکون لهم قلوب یعقلون بها او اذان یسمعون بها فانها لاتعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور». این همان جاست که خطای شناختی به سیاست سرریز می‌کند.

طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد.
مقالات مرتبط

جنگ جدید تروریستی آمریکا علیه ونزوئلا

دولت ترامپ، همراه با تندروترین اعضای جمهوریخواه و با تاسی به سیاستهای…

26 شهریور 1404

ماشه اروپایی

در حالی که ایران در میانهٔ مذاکرهٔ غیرمستقیم با آمریکا به سر…

26 شهریور 1404

رها شدگی معیشت ، گرانی کالاهای اساسی؛ نتیجه بی‌انضباطی اقتصادی

در یک سال گذشته، از شهریور ۱۴۰۳ تا شهریور ۱۴۰۴، بازار کالاهای…

26 شهریور 1404

دیدگاهتان را بنویسید