دگماتیسم پارادیگماتیک

▫️ چند استاد دانشگاه همان همیشگی را نوشتند، گویی تجربه هیچ جایی در روش علمی آنها ندارد. دوباره «مذاکره به هر قیمتی»، «آزادی زندانیان سیاسی»، «حمله به صداوسیما». همان نوار تکراری که بعد از هر اتفاقی، از طرف جمع امضاکنندگان منتشر می‌شود. فرقی هم نمی‌کند در آستانۀ انتخاب حسن روحانی هستیم، یا خروج آمریکا از برجام، یا میان دولت رئیسی، یا در میان آتش‌بس پس از جنگ. سخنانی که نشان از یک پارادایم پیر دارد که با هیچ بحرانی بی‌خیال پیشفرضهای خود نمی‌شود؛ یک پارادایم دگم، یک دگماتیسم پارادیگماتیک.

🔶 پارادایم بنیان فکر است؛ بنایی از گزاره‌های پذیرفته شده، و بنای شما برای پذیرش گزاره‌های بعدی. مفهوم پارادایم را دانش‌اندیشان معرفی کردند تا توضیح دهند چه می‌شود عده‌ای رویکرد خاصی در راه‌ورسم علمی خود پی می‌گیرند بی‌آنکه لزوما دقیقا بدانند چه مولفه‌هایی به ذهن آنها جهت میدهد. مثلا چرا نگاه هندسی سنتی به نجوم، زمین را مرکز می‌پندارد و نگاه ریاضی خورشید را، یا چرا نگاه یونانی چهار عنصر در جهان می‌شناسد ولی نگاه معاصر دوست دارد جدول مندلیف بچیند، یا چرا هیلبرت بی‌دلیل با شهودگرایی ریاضی براور سرشاخ می‌شود.

🔷 پارادایم‌ها زیرورو می‌شوند. تاریخ بحران‌های پارادایمی بسیاری به خود دیده. عمدۀ پژوهشگران آگاه نیستند در چه پارادایمی نفس می‌کشند، پس درون همان پیشفرضهای رایج روزگار، به فعالیت‌های «معماحل‌کن» سرگرم‌اند. تا آنکه به بحران می‌خورند؛ مثلاً آنگاه که سرشان به سنگ می‌خورد، یعنی با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شوند که دیگر از پسش برنمی‌آیند، بلکه روشهای رایج پیشبینیهای غلطی پیش رو میگذارد، یا مثلا وقتی نسل جدیدی می‌آید که دیگر نمیخواهد مثل قبلی‌ها فکر کند. اینجاست که تازه به پارادایم نادیدنی‌ای که عمری آنان را این سو آن سو می‌رانده توجه می‌کنند تا آن را زیرورو کنند.

🔶 پارادایم بیش از آنکه یک پدیدۀ دانشی یا اندیشه‌ای باشد، یک پدیدۀ اجتماعی است. پارادایم بنای یک انجمن یا اجتماع علمی است که آنگونه دلش خواسته گزاره‌ها را بشنود یا بسازد یا بپذیرد. شاید برای آن راه‌ورسم با کمک سخنوری دلیل و توجیهی نیز بتراشد، اما عمده، همان میل آن انجمن است. هنوز هم باورنکردنی است چرا هیلبرت بی‌جهت آن‌گونه به حساب براور رسید یا مک‌کارتیسم چه شد که دم دیوید بوهم را چید، یا چرا نیلز بور تا ته عمر بر مکملیت پا می‌فشرد یا رمبش را فیزیکدانان کوانتومی چگونه پذیرفته‌اند؟ همان طور که کسی نمی‌داند چرا با هزار بار گزش، پارادایم دگم غربزدگی دل از تک‌سوراخ مذاکره نمی‌کند.

🔷 اما پارادایم بحران‌زدۀ غربزدگی از رو نمی‌رود! این خصلت اجتماعی پارادایم حاکم بر ذهن این جماعت است. درست در همان زمان که عمل به آخرین نسخۀ آنها میهن پهناور ما را به تلۀ مذاکره فرستاد و در یک غافلگیری تاریخی ظرف دو هفته هزار و صد شهید به جا گذاشته. درست در همان زمان که پیش‌بینی‌ها و توصیف‌های آنان مبنی بر «دوپارگی، گسست و بیگانگی جامعۀ ایران» با نمایش وحدت ایمانی ایرانیان رسوا شده و از نظم جهانی متمدنانه لیبرال دموکراتیک آنان با نقض فاحش تمامی نهادهای بین المللی جز جسدی نمانده. حال نسخۀ جدیدشان چیست؟ همان همیشگی: همان تله، همان سوراخ، همان گزیدگی.

🔶 حال این پارادایم درهم‌کشسته، به‌جای بازکاوی پیشفرضهای خود، از پارادایم پیروز می‌خواهد تسلیم شود! این اگر دگماتیسم نیست، پس چیست؟ پارادایم یک پدیدۀ اجتماعی است. ریشۀ این دگم را نیز در مناسبات اجتماعی این جماعت باید جست. در میل ذاتی محافل قدرت به توسعه بدون مردم، با قلمه‌زدن به یک قلدر خارجی. ساخت‌وپاخت با بیگانه همیشه یک سیاست جدی برای طرفداران توسعۀ تبعیض‌آمیز بوده است. یک رویای تکراری از محافلی که به جای ساخت‌وساز به ساخت‌وپاخت خو گرفته‌اند و ازاین‌رو به‌جای سازندگی سازش می‌خواهند. بارها هم با لگد دشمن از این خواب تکراری پریده‌اند، اما بنا ندارند بپذیرند نظم قبلی سلطه‌گر فروریخته و او نیز دیگر مانند قبل بنا ندارد با آن‌ها تا کند!

رضا صالحی روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری عصر ایرانیان می باشد.
مقالات مرتبط

برجام فریب و نمایش پوچ

در جلسه فوق العاده شورای امنیت سازمان ملل در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵،…

چرا اثر واقعی اقتصادی اسنپ بک اندک است و چطور میتوان اثر روانی آن را مدیریت کرد؟

آنچه با عنوان اسنپ بک در متن برجام گنجانده شد، شامل بازگشت…

یقه سفید های مدعی ولایت، در برابر حکم صریح ولی فقیه

مسئول کارگروه مدیریت شهری «دولت سایه مردم» و شهردار سابق کرمان، در…

دیدگاهتان را بنویسید