سطح خارجی و داخلی تجربه ده ساله برجام

«تجربه‌ها را فراموش نکنیم، این تجربه ده سال گذشته را فراموش نکنیم.» این تاکید ویژه رهبر انقلاب در سخنان اول مهر بود. سوال مهم این است که چگونه این توصیه باید از سوی ما عمل شود.
برای جلوگیری از فراموش نکردن تجربه ده سال برجامی باید آن را بازخوانی و برای مردم روایت کرد. این ده سال برجامی در دو سطح قابل بازخوانی و روایت کردن است. یکی در سطح خارجی و در نسبت با آمریکا و دیگری در سطح داخلی و گزاره‌هایی که جریان غرب‌گرا برای مردم بیان کرد و اجازه یافت که با آمریکا وارد مذاکره و توافق و اجرای توافق شود و همچنین نقش سایر جریان‌های سیاسی که با آنها همدست شدند.
در سطح خارجی بازخوانی سیاست‌ها، اقدامات و گفتارهای آمریکایی‌ها و در کنار آن کشورهای اروپایی خوب است. آمریکا بعد از انتخاب گزینه فشار حداکثری علیه ایران که با عنوان «تحریم‌های فلج کننده» در دوره اوباما اجرایی شد، همیشه از اولویت داشتن دیپلماسی سخن می‌گفت. هدف دولت آمریکا این بود که سیاست‌های ایران در برنامه هسته‌ای‌، منطقه و نظامی خودش را علت وضعیت ایجاد شده و تحریم‌های فلج کننده معرفی کند. یعنی هدف آمریکا این بود که دیگران باور کنند ایران مقصر است و اگر ایران تغییر رفتار بدهد، آنها نیز از اقدامات خصمانه و اعمال تحریم‌های فلج کننده، دست خواهند برداشت. پس برای این اتفاق ایران باید مذاکره جدی کند و به توافق برسد تا تحریم‌ها برداشته شود.
در سال‌های ۹۰ تا ۹۲ که مسیر مذاکرات رسمی میان ایران و ۱+۵ مطابق میل آمریکایی‌ها پیش نمی‌رفت، با تلاش تیم سیاست خارجی اوباما و واسطه‌گری عمان، مذاکرات محرمانه از مسیر وزیر خارجه وقت، علی‌ اکبر صالحی، آغاز شد. به نظر می‌رسد هدف اصلی آمریکایی‌ها از مذاکرات عمان نه رسیدن به یک توافق بلکه ایجاد شکاف میان سیاست‌مداران ایرانی بود. مذاکرات عمان بدون نتیجه بود اما در طرف ایرانی این انگاره تثبیت شد که با آمریکایی‌ها می‌توان به توافق رسید و مشکل سخت‌گیری طرف ایرانی است. یعنی همان چیزی که آمریکا می‌خواست: ایران مقصر است. صالحی در کتاب راز سربه مهر اشاره می‌کند که تلاش زیادی برای گسترش این ایده در چند ماه آخر دولت احمدی‌نژاد انجام داده است.
اما بعد از آنکه در ایران با انتخاب حسن روحانی، رویکرد تغییر کرد و ایران سر میز مذاکره حاضر شد، آمریکا گام به گام تصویر واقعی خودش را نشان داد و از رفع تمام تحریم‌ها که در عمان وعده داده بود به رفع موقت برخی از تحریم‌ها در برجام رسید. یک فرایند فزاینده در کاهش سطح تعهدات و همچنین نقض تعهدات طی کرد که در نهایت یک سال و چهار ماه بعد از استقرار ترامپ در کاخ سفید از برجام خارج شد.
بازخوانی رفتار طرف آمریکایی در طول ده سال گذشته و بعد از توافق برجام به خوبی نشان می‌دهد که فریب طرف ایرانی، تنظیم توافق به گونه‌ای که راه‌های فرار برای عدم اجرای تعهدات وجود داشته باشد و بدعهدی از مولفه‌های ثابت رفتار آمریکا در برابر ایران بوده است. در همین ایام هم توافق قاهره موید همین موضوع است.
در سطح داخل نیز جریان غرب‌گرا با محوریت قراردادن مذاکره با آمریکا و ضریب دادن آن در ذهن مردم، برای خود جایگاه و اعتبار ایجاد کرده است. روحانی با همین فرمول توانست در انتخابات سال ۹۲ پیروز شود. آنها مهمترین جریان سیاسی داخل کشور بودند که ایده آمریکایی مذاکره برای رفع تحریم را در داخل ایران ترویج کردند و هویت خودشان را نیز بر همین اساس تعریف کردند. توان رسانه‌ای حرفه‌ای و منسجم آنها فضای سنگینی در حمایت از مذاکرات و جلوگیری از شنیده شدن نقدها شکل داد. آنها آنقدر در این قضیه افراط کردند که شعار هر توافقی بهتر از عدم توافق را سردست گرفتند.
جریان غرب‌گرا تنها مدافع مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم نبود، بخش مهمی از جریان اصول‌گرا نیز حامی این ایده بودند، هرچند نقششان بیشتر در پشت پرده و در ایجاد تردید در جریان منتقد غرب‌گرا بود. در انتخابات ۹۲ به خوبی این نقش را ایفا کردند. این نقش بسیار به پیشبرد ایده غرب‌گرایان کمک کرد. نتیجه این همکاری عدم شنیده شدن انتقادات در جامعه بود. برای مثال ایراد بزرگی همچون مکانیسم ماشه که در برجام بود، در همان سال ۹۴ بارها بیان شده بود و بعد از آن نیز تکرار می‌شد، اما همکاری دو جریان مذکور اجازه نداد جامعه آن را به درستی بشنود و الان پس از ده سال این سوال در جامعه زیاد شنیده می‌شود که چرا چنین سازوکار غلطی از سوی ایران پذیرفته شده است.
مهمترین ابزاری که غرب‌گرایان برای جلو بردن کار خود در داخل کشور استفاده کردند، طرح گزاره‌های اغراق شده درباره فواید مذاکره با آمریکا و رفع تحریم، ترسیم چهره ضعیف از کشور و بزرگ‌نمایی مشکلات و حمله بی‌رحمانه و برچسب‌زنی به منتقدان بود. مثلا روحانی بارها وعده داد که تمامی تحریم‌ها رفع می‌شود و حتی زمانی که متن توافق برجام نهایی شده بود و مشخص بود که تمام تحریم‌ها رفع نشده است، او به دروغ گفت: تمامی تحریم‌ها بالمره لغو می‌شود. ظریف هم چنین گزاره‌های غیرواقعی را زیاد بیان کرد. او وجود مکانیسم ماشه و یا عبارت تعلیق در برجام را انکار می‌کرد.
در کنار هم قرار گرفتن دو سطح فوق منجر به یک توافق بد به نام برجام شد. توافقی که ده سال سیاست خارجی، اقتصاد و جامعه ایران را گروگان خود گرفت. اقتصاد ایران در دهه نود که معطل چنین توافقی مانده بود، رشد تقریبا هیچی داشت. این گروگان‌گیری در بامداد یکشنبه ۶ مهر پایان یافت. هرچند تبعات هنوز تمام نشده است.
تجربه این ده سال اگر با دقت بازخوانی شود، کمک می‌کند که ده سال آینده را با نگاهی واقع‌بینانه و قوی‌تر از گذشته طی کرد. هم در سطح خارجی باید این بازخوانی را جدی گرفت و هم در سطح داخلی.

مسعود براتی، کارشناس، تحلیلگر و نویسنده، متولد 1364 است.براتی در دولت سیزدهم معاون سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های فنی و اقتصادی ایران و همچنین مشاور وزیر اقتصاد و دبیر کارگروه طرح‌های تحریم ناپذیر بود.
مقالات مرتبط

موسیقی مقاومت

همزمان با اینکه داستان کاروان صمود ترند رسانه‌های دنیا شده است و…

سینمای مُرده؛ ابتذال در داخل، ذلت در خارج

در هفته‌ای که گذشت، چند خبر و واکنش شرایط اسفناک و سیمای…

تل‌آویو سقوط کرد

آزادسازی فلسطین آرزوی تک‌تک فلسطینی‌های ساکن بیروت لبنان است. بعضی از آنها…

دیدگاهتان را بنویسید