مذاکره برای تسلیم

بی‌تردید، طوفان سهمگین «الاقصی» نقطه‌عطفی در تاریخ معاصر جهان بوده است. این رویداد عظیم، نه‌تنها معادلات منطقه‌ای را دگرگون کرد، بلکه به نمادی از زایش نظمی نوین در عرصه بین‌الملل تبدیل شد. در این برهه‌ حساس، اندیشمندان و استراتژیست‌های جهان بر سر یک ضرورت تاریخی توافق دارند: ملت‌ها باید نقشی فعال و پویا در ترسیم نقشه‌ نظم جدید جهانی ایفا کنند. این فرصتی تاریخی است برای تعیین جایگاهی شایسته در معماری جهانی که ۸۰ تا ۱۰۰ سال آینده‌ بشر را شکل خواهد داد. در این میان، برخی صداها از جنس دیگری سخن می‌گویند؛ صداهایی که به‌جای آماده‌سازی ملت برای ایستادگی در این نظم نوین، نوای تسلیم و انفعال سر می‌دهند.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه‌ دولت یازدهم و دوازدهم، اخیراً در نشستی با عنوان «نظم جهانی و سیاست خارجی ایران» درباره‌ نحوه‌ نقش‌آفرینی ایران در تحولات جهان گفت: «توان موشکی مهم است ولی مردم مهم‌ترند.» این سخن در نگاه اول، سخنی مردمی و دلسوزانه به نظر می‌رسد، اما وقتی در بستر عملکرد گذشته‌ او و شرایط کنونی منطقه قرار می‌گیرد، پرده از حقیقت دیگری برمی‌دارد. پس از پیروزی انقلاب، نام محمدجواد ظریف در حوزه‌ دیپلماسی جمهوری اسلامی در مذاکرات و توافقات مختلفی به‌عنوان عضوی از تیم مذاکره‌کننده ذکر شده است، اما در توافق برجام، جواد ظریف به‌عنوان مسئول ارشد تیم مذاکره‌کننده، بنا به اختیارات ویژه‌ تیم وی در نحوه‌ مذاکره و نوشتن متن توافق، بیشتر به‌عنوان معمار برجام شناخته می‌شود؛ توافقی که به اعتراف بسیاری از کارشناسان، به علت ضعف‌های گسترده‌ فنی و حقوقی در متن آن، از جنبه‌های مختلف بین‌المللی و اقتصادی، خسارت جبران‌ناپذیری را برای کشور به ارمغان آورد.
معمار برجام که بیش از یک دهه عمر مردم را برای راستی‌آزمایی موهومات ذهنی در مذاکره با آمریکا تلف کرد، حالا و در شرایطی که به اعتراف خودش دنیای پساطوفان الاقصی در مسیر تغییر نظم قدم برمی‌دارد، بار دیگر مسیر نقش‌آفرینی ایران در تنش‌های منطقه‌ای و تحولات جهانی را مذاکره با آمریکایی عنوان می‌کند که خود در چند ماه گذشته با حمله‌ نظامی به تأسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، به‌صراحت حقوق بین‌الملل را نقض کرد. آمریکایی که پس از تجاوز به خاک کشورمان، شرط مذاکره با ایران را «کاهش برد موشکی» و «عدم دخالت در مناسبات منطقه‌ای» اعلام کرده است. جریان غرب‌گرا امروز می‌خواهد ایران در روند مذاکرات خود با آمریکا، ایالات متحده را به‌عنوان قیم و ضامن نظم منطقه‌ای بپذیرد و در توجیه پذیرش چنین مذاکره‌ خفت‌باری، بار دیگر همچون برجام، زندگی مردم را به گروگان بگیرند. این دقیقاً همان مسیری است که رهبر انقلاب بارها درباره‌ خساراتش به کشور هشدار داده و از آن به‌عنوان «سم مهلک» یاد کرده و سرانجامش را برای کشور بن‌بست دانسته‌اند.
اما علی‌رغم هشدار رهبر انقلاب، ظریف و همفکرانش به‌جای عذرخواهی بابت خسارت‌هایشان در برجام به امنیت و دستاوردهای هسته‌ای کشور، این‌بار برای حراج دستاوردهای موشکی ایران که ضامن امنیت ملی کشور است، دست‌به‌کار شده‌اند. جواد ظریف در سخنان خود حتی برای توجیه تئوری تسلیم منطقه‌ای ایران، عملیات موشکی ایران را موفق عنوان می‌کند اما می‌گوید آنچه باعث شد دشمن عقب‌نشینی کند و جنگ را متوقف کند، مسیر گفت‌وگو بود!! این در حالی است که همه‌ مردم جهان به‌عینه دیدند که این موشک‌های پرصلابت ایران بودند که با نشانه‌گرفتن مراکز حساس رژیم صهیونیستی، دشمن را به عقب راندند، نه گفت‌وگو. در برجام، اثر گفت‌وگوهای ظریف و عراقچی را به‌وضوح دیدیم که جز زیان و تحریم برای کشور چه آورده‌ای داشت؟
اکنون در آستانه‌ شکل‌گیری نظم جدید جهانی، که اکثر کشورهای جهان با خرید سلاح و امضای پیمان‌های دفاعی و امنیتی، توان خود را برای مقابله با تهدیدهای احتمالی تقویت می‌کنند، غرب‌گرایان داخل قصد دارند در سیر خیانت‌بار دیگری، این‌بار کشور را در برابر تهدیدات منطقه‌ای بی‌دفاع کنند. ظریف با این سخنان، یک‌بار دیگر نشان داده که خواسته یا ناخواسته، بیش از آن‌که حافظ منافع مردم و کشور ایران باشد، نگهبان منافع آمریکا و غرب در ایران است.
کافی است در مقابل این نگاه تسلیم‌محور، نگاهی به نقش قدرتمند چین و روسیه در نظم در حال ظهور جهانی بیندازیم. این کشورها چگونه توانسته‌اند در تقابل با هژمونی آمریکا، برای حفظ منافع‌شان، محکم و از موضع قدرت وارد میدان شوند و غرب را به چالش بکشند؟ رمز موفقیت آنان در این بوده که هرگز قدرت دفاعی و اهرم‌های بازدارنده‌ خود در مقابل دشمن را، در ازای اعتماد خوش‌بینانه به غرب، به فروش نگذاشته‌اند. چین با حفظ و تقویت مستمر توان دفاعی خود، در عین تعامل اقتصادی با جهان، به چالشی جدی برای آمریکا تبدیل شده و رشد و پیشرفت چشمگیری را تجربه می‌کند.
درس بزرگ این است: در نظم نوین جهانی، تنها ملت‌هایی می‌توانند جایگاهی ش ایسته داشته باشند که از قدرت بازدارندگی قوی برخوردار باشند. موشک‌های ایران، سند زنده‌ این حقیقت هستند که امنیت و صلح واقعی، نه در پشت میز مذاکره با زورگویان، که در سایه‌ قدرت بازدارندگی به دست می‌آید. کسانی که امروز می‌خواهند این سد محکم نظامی کشور را در ازای خوش‌بینی به وعده‌های غرب تخریب کنند، در حقیقت در حال تکرار همان خیانت تاریخی هستند که بارها در قالب توافق‌های ننگین، منافع ملی را به حراج گذاشته‌اند.
ملت ایران با بصیرتی که از تاریخ پرافتخار خود آموخته، به‌خوبی می‌داند که سخنان از جنس ظریف، جز ادامۀ همان راه تسلیم و تحمیل خسارت نیست. امروز زمان آن است که به‌جای گوش سپردن به نوای شکست، با اقتدار هرچه تمام‌تر، در ترسیم نظم نوین جهانی نقش‌آفرینی کنیم؛ با همان ابزاری که دشمن را وادار به احترام کرده است: قدرت موشکی و عزت منطقه‌ای.

مقالات مرتبط

داستان جنگ؛ کودکان بیشتر از آنکه بخوانند با آن روبرو می‌شوند

«آیا کودکان باید درباره‌ی جنگ بدانند؟» این سوالی است که در ایام…

19 مهر 1404

دهه هشتادی‌ها در قاب رسانه ملی

مجموعه مستند «زنگ امید» که به‌تازگی با آغاز سال تحصیلی جدید از…

یوز؛ از آمریکا تا ایران

انیمیشن یوز این روزها در حال اکران است و از دوم مهر…

دیدگاهتان را بنویسید