علیه کلیشه‌ها

گفتگو با داوود صادقی تهیه کننده برنامه ایران سبز:

در میان انبوه برنامه‌های گفت‌وگو محور تلویزیون، برنامه ایران سبز توانسته فضای متفاوتی را ایجاد کند؛ هم در فرم و هم در محتوا. «ایران سبز» با هدف بازنمایی و آشنایی با جنبه‌های کمتر دیده‌شده زندگی روستایی، عشایری و تولیدات کشاورزی تهیه و تولید می‌شود. این برنامه با تهیه‌کنندگی داوود صادقی و حمید صالحی ساخته و همچنین داوود نعمتی در مقام مجری-کارشناس حضور دارد. علاوه‌بر موضوع و سوژه‌های کمتر دیده شده، مخاطب با فرم تقریبا جدیدی نیز روبرو است. برنامه‌ای که برخلاف دیگر برنامه‌های گفت‌وگو محور، توانسته تعادلی میان مستند و برنامه تلویزیونی ایجاد کند.
تنوع در بخش‌های مختلف و ترکیبی از مستند، گفت‌وگو و ارائه تحلیل ریتم برنامه را نیز به خوبی حفظ کرده. استفاده از لوکیشن‌های مختلف و ارائه سوژه‌های کمتر شناخته شده و از دل روستاها این برنامه را از دیگر برنامه‌های ساخته شده در این حوزه متفاوت می‌کند. گرچه تعدد بخش‌های مختلف نیز تا حدودی از عمق پیدا کردن گفت‌وگوها و محتوای ارائه شده می‌کاهد.
«ایران سبز» توانسته از کلیشه‌های موجود درباره روستا عبور کند. در این برنامه با روستا به مثابه یک نوستالژی طرف نیستیم. برخلاف روایت غالبی که از روستاها ارائه می‌شود به واقع با سلول‌های جهش ایران مواجهیم. در همین راستا با داوود صادقی از تهیه‌کنندگان و سردبیر برنامه به گفت‌وگو پرداختیم.
سوال: چرا سراغ موضوع روستا رفتید؟
پاسخ: با وجود اینکه حدود ۲۵ تا ۲۶ درصد جمعیت ایران در مناطق روستایی و عشایری زندگی می‌کنند به اندازه‌ای که شایسته است، معرفی نشده‌اند. حتی گاهی به صورت منفی تصویرسازی شده‌اند. در کاراکتر شیر فرهاد یا در آثار صمد بهرنگی یا حتی فیلمی مانند «نمکی» روستاها اغلب به عنوان نمادی از نوستالژی، طبیعت بکر، مردمانی ساده یا حتی عقب‌مانده و دورافتاده نشان داده شده‌اند. گویی هیچ درکی از جهان ندارند. اما در واقعیت، اینطور نیست. ما روستاهایی داریم که اخیراً سه مورد از آنها به عنوان روستاهای جهانی ثبت شده‌اند: روستای شفیع‌آباد در استان کرمان، کندلوس در استان مازندران و روستای سهیلی در قشم. دلایل عمده این ثبت، صنایع دستی، گردشگری و روش‌های استفاده از آب قنات بوده است. تاکنون، روستا را به عنوان جایی دورافتاده، عقب‌مانده، محروم و نیازمند کمک می‌دیدیم. اما ذهنیت ما باید تغییر کند؛ روستاهایی پیشرفته داریم که محصولات صادر می‌کنند یا قهرمانان ورزشی پرورش می‌دهند. برای مثال، روستای لپو در استان مازندران، محل تولد حسن یزدانی است و سه برادر یزدانی (امیرحسین، حسن و محمد) حدود ۴۰ مدال طلای المپیک و آسیایی کسب کرده‌اند. این موارد برای مخاطبان ناشناخته مانده است. روستای سراخیه در شهرستان شادگان استان خوزستان کاملاً روی آب بنا شده و مردم برای جابه‌جایی از قایق استفاده می‌کنند. یا روستایی در استان مازندران به نام خرماکلا که در گلخانه لیمو پرورش می‌دهد. حتی سیاستگذاران یا برنامه‌سازان شهری، روستاها را عقب‌مانده می‌دانند. هدف ما در برنامه «ایران سبز» ذهنیت‌زدایی از روستاست؛ روستا ممکن است محرومیت‌هایی داشته باشد، اما همه چیز آن نیست. ما تا کنون نیمه خالی لیوان روستا و عشایر را دیده‌ایم، در حالی که نیمه پر آن بسیار پررنگ‌تر و جدی‌تر است.
سوال: چطور به این فرم از برنامه رسیدید و سراغ ترکیبی از مستند و برنامه تلویزیونی رفتید؟
پاسخ: اقتضاء سوژه و موضوع برنامه ما را به این می‌رساند که نمی‌توانیم فقط بنشینیم و با افراد مختلف گفت‌وگو کنیم. رویکرد برنامه این است که خود روستاییان را بیاوریم. برای مثال، خانمی را آوردیم که استاد دانشگاه بین‌المللی قزوین است، روستازاده بوده، به شهر قزوین مهاجرت کرده و در شهر زندگی می‌کرده، اما به روستا برگشته. یا دهیار روستای کریم‌آباد رشتخوار که به شهر مهاجرت کرده و اکنون برگشته به روستا و دهیار نمونه کشور شده است. به دنبال این هستیم روستاییان و عشایرانی بیاوریم که آن ذهنیت موجود را نقض کنند. نمی‌توان فقط گفت‌وگو کرد یا انیمیشن نشان داد. یکی از شعارهای برنامه، بازگشت به روستاست؛ مهاجرت معکوس. نمی‌توانستیم این شعار را مستقیم بدهیم، اما تیم تولید که مجری نماد آن است فقط در استودیو باشد؛ بنابراین، لاجرم باید به دل روستاها برویم تا احساس کنند تفاوتی وجود دارد.
سوال: چالش‌های پژوهش و تولید برنامه در مورد روستاها و عشایر چیست و چگونه با مشارکت مردمی پیش می‌روید؟
پاسخ: در موضوعات روستا و عشایر، پژوهش برای برنامه‌سازی و رسانه بسیار کم است. از طرفی شورای سردبیری برنامه نباید محدود به سه چهار نفر در تهران میشد که صرفا مشغول جست‌وجو باشند. به این رسیدیم که شورای سردبیری برنامه را به روستاهای کشور توسعه دهیم؛ یعنی در هر روستا، شورای همکاران سردبیری داشته باشیم. برای مثال، دانشجوهایی که روستایی هستند، روستای خودشان را معرفی کنند و سوژه بدهند. پویشی هم تعریف کردیم به نام «پویش روستای من» که محور برنامه است و یکی دو بار هم آن را اجرا کردیم؛ برای مثال، در تصاویر ارسالی مردمی در مراسم اربعین در روستاها، از حدود ۳۰ روستا محتوا ارسال شد. یا در هفته روستا، جشن‌های روستایی از بیش از ۱۰ روستا ارسال شد؛ تعداد کم بود، اما تا ارتباط برقرار شود و بدانند که پخش می‌شود، طول می‌کشد. اکنون می‌توانم بگویم در بیش از ۲۰ استان با خود روستاییان، کشاورزان و عشایر ارتباط گرفته‌ایم. مشکلی که در بخش روستایی و کشاورزی داریم، این است که رسانه ندارند؛ صدای روستایی و کشاورز شنیده نمی‌شود. هدفمان این است از ظرفیت برنامه استفاده کنیم تا گروه‌های رسانه‌ای در روستاها ایجاد شوند. حتی اگر «ایران سبز» یا برنامه دیگری نبود، آن گروه هویت داشته باشد؛ مانند گروه رسانه روستای کریم‌آباد یا گروه رسانه روستای قاسم‌آباد در گیلان. «رسانه ملی» که عبارت ملی را یدک می‌کشد، چاره‌ای ندارد که به سمت «برنامه‌سازی مردمی» برود و انحصاراتی که در برنامه‌سازی وجود دارد را کاهش دهد.
سوال: بازخورد برنامه تا کنون چگونه بوده و برنامه‌های آینده چیست؟
پاسخ: خیلی نمی‌توانیم دقیق بررسی کنیم. نه خیلی خوب بوده که همه تعریف کنند و نه می‌توانیم بگوییم که دیده نشده. برای مثال، آقای نوید غریب‌شاهی از عشایر کشور بودند؛ ایشان صحبت‌های خودشان را در صفحات مجازی گذاشته بودند و بازدیدها از ۳۰ هزار تا ۹۷ هزار رسیده بود. دیروز در اراک با بعضی دوستان کشاورز و روستایی صحبت می‌کردم؛ برنامه را دیده بودند، نقدهایی داشتند. یکی از اساتید دانشگاه در استان مازندران چند شب پیش گفته بود که در روستای خودمان، مردم برنامه را دیده و اعضای شورای اسلامی روستا می‌خواهند کلیپی از معرفی روستایشان بفرستند. گفتم ما افتخار می‌کنیم و برنامه برای انهاست. در روستا خبر کم نداریم. مثلاً چند روز دیگر سیزده آبان، راهپیمایی؛ آغاز برداشت در بعضی استان‌ها تمام شده، در بعضی شروع شده؛ کاشت محصولات اساسی مانند گندم در حال اتمام در بعضی استان‌ها و شروع در برخی دیگر. دهیاری می‌خواهد روستایش را معرفی کند؛ در شورای روستا، اتفاق جدیدی افتاده؛ معلم روستاست که می‌خواهد موفقیتی را نشان دهد.

مقالات مرتبط

قاب قهرمان

مستند پرتره یکی از شاخه‌های مهم و تأثیرگذار سینمای مستند است که…

کُوگ تاراز

در قلب زاگرس، جایی که صدای زنگوله‌های گوسفندان با نجوای باد در…

ماهی‌ها به دریا بر می گردند

مرضیه اعتمادی در کتاب «ماهی‌ها به دریا بر می گردند»، روایت همسایگی…

دیدگاهتان را بنویسید